۱۳۸۸ بهمن ۲۷, سه‌شنبه

۱۳۸۸ مرداد ۱۷, شنبه

جمعه 16 مرداد


سلام
جمعه ۱۶ امرداد ۱۳۸۸ و ۷ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
من ابتدا نکته‌ای رو بگم که در برنامهٔ دیروز گفتم که ازین پس این برنامه، در برنامهٔ «پنجره‌ای رو به خانهٔ پدری» آقای دکتر نوری‌زاده هم پخش می‌شه؛ اما به دلیل مشکل فنی که در تبدیل برنامه به فورمتی که قابل استفادهٔ اون تلویزیون باشه پیش اومد، این کار انجام نشد و اصلاً باعث شد که برنامهٔ آقای دکتر نوری‌زاده هم پخش نشد. من همین‌جا پوزش می‌خوام، عذرخواهی می‌کنم و امیدوارم که حل بشه و از شنبه، فردا درواقع ما بتونیم که در برنامهٔ آقای دکتر نوری‌زاده حضور داشته باشیم با این ده دقیقه‌ای که اینجا داریم. از این کارها پیش می‌آد؛ یادم می‌آد در روزنامهٔ جامعه هم که ما اعلام کرده بودیم سه‌شنبه منتشر می‌شه، اون شب مشکل فنی پیش اومد اصلاً نتونستیم حل کنیم و اصلاً دو روز بعد روزنامه منتشر شد. به هر حال باز هم عذرخواهی می‌کنم
اما بیاییم سر بحث خودمون؛ بحث این است که کوتاچی‌ها بعد از تحلیف تقلبی که داشتند، زیر برق سرنیزه، رئیس‌جمهوری که با هلیکوپتر باید ببرنش اونجا از وسط قشون نظامی، الان امروز به یک سری فیس‌بوک و سایت‌ها و اینها هم حمله کردند و شروع کردند به تهدید، به هوای اینکه در واقع به مردم بگند که تموم شد دیگه، اعتراض به انتخابات آخرشه، ما دیگه اجازه نمی‌دیم و از این ژست‌هایی که می‌گیرند. این بهترین راه مقابله باهاش همینیست که ما قبلاً هم تمرین کردیم؛ وقتی اونها اون طور می‌خوان خشن برخورد کنند، بریزند توی خیابون، دستگیر کنند، ما می‌ریم سراغ تظاهرات برق‌آسا و پراکنده؛ می‌ریم شعارنویسیمونو تقویت می‌کنیم؛ شب الله‌اکبرمون رو تقویت می‌کنیم؛ رزم شبانهٔ توی محله‌ها رو در واقع غیرخشونت‌آمیز تقویت می‌کنیم؛ می‌دوونیمشون؛ خسته‌شون می‌کنیم؛ بعد شل می‌شند.
بنابراین این خیلی مهمه که الان که یک ورق خورد مبارزهٔ ما، یعنی جنبش اعتراض ما به انتخابات و تقلب در انتخابات رسید به یک جایی که اونها دیگه با هر بدبختی و بیچارگی با این همه شکاف و اختلاف توشون و با اون مراسم یخ و سرد تنفیذ و اینها، با زور یک کسی رو گذاشتند می‌گند رئیس‌جمهور ماست، ما هم اعلام کردیم که اون رئیس‌جمهور رو به رسمیت نمی‌شناسیم؛ رئیس‌جمهور قانونی کشور آقای مهندس موسویه که منتخب ملته؛ دولت ازش می‌خواهیم اعلام بکنه؛ از او می‌خواهییم که رئیس‌جمهور ملی و میهنی ما باشه. بنابراین اعلام هم کردیم که هر قراردادی این دولت ببنده با هرجای دنیا، از درجهٔ اعتبار ساقطه و فقط و فقط ما این رئیس‌جمهور منتخب رو قبول داریم. بنابراین جنبش اعتراضی ما از این مرحله به بعد تبدیل به مقاومتیست با همون شعاری که داشتیم، کودتاچی‌ها رو بیاریم پایین، رئیس‌جمهور منتخبمون رو بنشونیم روی صندلی ریاست جمهوری و دولت موجود رو به رسمیت نمی‌شناسیم. بنابراین یک دولت اجنبی‌ساختهٔ بیگانه، کشور ما رو اشغال کرده. یک نهضت مقاومت داریم که اسمش زنجیر سبز دمکراسیه، با تاکتیک‌هایی متعدد مبارزات بی‌خشونت که دنبال می‌کنیم، در چارچوب استراتژی عمومیمون که تقویت یکپارچگی و مقاومت مردمه، فرسوده کردن و فرسایش کودتاچی‌هاست، نهایتاً فلج‌سازی و فلج کردن کشور در فازنهاییه. این سه بخش رو در آکسیون‌های مختلف پیش می‌بریم و انجام می‌دیم که من همون‌جوری هم که وعده کردم با همهٔ اطلاعاتی که از شما گرفتم، همه رو دارم مدون می‌کنم که در دو یا سه نوار جداگانه خدمت شما ارائه بکنم که یکجا لیست کار رو داشته باشیم، بتونیم بر اساسش سازماندهی مناسب هم توی کارهامون بکنیم.امروز خبرهای خوبی هم داشتیم از تهران، کرمانشاه، مشهد و ساری و چندین شهر دیگه که من فکر می‌کنم حالا ممکنه بعضی‌ها رو از قلم انداخته باشم؛ که نشون می‌ده که درواقع ما به موقع داریم واکنش نشون می‌دیم با تظاهرات پراکنده برق‌آسا؛ که نمی‌تونند مارو ساکت بکنند و فکر کنند که تموم شد دیگه حالا تحلیف کردند و انجام شده. نیمهٔ شعبان هم که امروز هست اخباری باز داشتیم، بعضی گزارش‌ها و فیلم‌هایی که از فضای این استفاده شده؛ شربتی که مثلاً پخته شده، روبان سبز دورش بستند؛ یا ظرفی رو گذاشتند شربت توزیع کردند، یک روبان سبز به دستهٔ اون دیگ بستند؛ یا انواع و اقسام کارهای دیگه‌ای که ابتکارات خودتونه و اون رو نشون دادید.
اما برگردیم سر بحث استادیوم‌ها که دیشب مختصری تونستیم اشاره بکنیم؛ سیصد و شصت مسابقه مجموعاً در طول یک سال، کمتر از یک سال در لیگ سراسری فوتبال داریم. هر هفته در ۹ شهر ما بازی خواهیم داشت و استادیوم‌هایی که ظرفیتشون از چند ده هزار نفر تا صد هزار نفر گنجایش داره. بنابراین همون‌جوری که عرض کردم مثل بچه‌های مکزیکی که در مقابل اون دیکتاتوریِ سیاهِ هم دههٔ شصت، هم دههٔ هفتاد، استادیوم‌ها رو سیاسی کردند؛ جاهای دیگهٔ دنیا هم داشتیم ولی بهترین مثالش مکزیکی‌ها بودند در سیاسی کردن استادیوم‌ها؛ ما هم می‌تونیم استادیوم‌ها رو حضور پیدا کنیم و سبز بکنیم. جنبش سبز ما می‌تونه بره به استادیوم‌ها. حواسمون باشه فقط، در استادیوم نشون دادن V یا حرکاتی از این قبیل، وقتی مجازه که مطمئن باشید که اونها ما رو شناسایی نمی‌کنند. بهترین جای استفاده از فضای استادیوم، موقعیست که صداهامون می‌تونه تو هم بره و با شعار دادن یا خوندن سرودهایی که با هم تمرین کردیم، می‌تونیم صدامون رو بلند کنیم و صدا چون درهم گم می‌شه، حرکتی نیست که اگر دوربین‌کشی کرده باشند، بتونند ما رو شناسایی بکنند. موقع خروج از استادیوم یا مواقعی که جمعیت با هم داره حرکت می‌کنه، بهترین جاییست که می‌شه این شعارها رو داد. راه برگشت از استادیوم‌ها، فضای خیلی خوبیست که ما می‌تونیم استفاده بکنیم؛ هم ترافیکش سنگینه؛ هم می‌تونیم ترافیک ایجاد کنیم؛ هم می‌تونیم شعار بدیم و این کار بار رو روی دوش بقیهٔ اون شهری هم که درش هستیم، سبک می‌کنه؛ یک قرارمدار ساده بگذاریم، یک جمعی بره استادیوم، بخشی از نیروها رو می‌بره اونجا و بخش دیگه می‌تونند در شهر تظاهرات پراکنده بکنند. اگر چون لیگ سراسری گاهی زنده پخش می‌شه، یک حرکت و برنامه‌ریزی خوب در استادیوم، می‌تواند که ما رو از توی تلویزیون هم پخش بکنه. مهم این است که هم بچه‌هایی که اهل استادیوم و ورزش هستند کمک بکنند و هم درواقع جمعیتِ زیادیه که مخاطب ما قرار می‌گیره و هم اینکه با این کار ما می‌تونیم که درواقع استادیوم‌ها رو سبز بکنیم و نشون بدیم. از تشویق و فریاد کردنِ افتخارآمیز برای اون فوتبالیست‌های قهرمانمون که مچ‌بند سبز بستند هم حتماً نباید دریغ بکنیم و بدونیم که این کار و انجام می‌دیم. من دوتا تیکهٔ کوچیک هم روی فیلم نشونتون بدم و این صحبت رو به پایان ببرم؛ یکی در کرمانشاه، دیروز برای کیانوش عزیز که شهیدیست از خطهٔ پهلوانان‌پرور کرمانشاه، مراسم چهلم گرفته بودند و جمعیت زیادی هم اومده بود که نشون می‌ده که وقتی در شهرستان‌ها ما حرکت می‌کنیم، چجوری وقتی همه با هم حرکت کنیم، کار برای اونها سخت می‌کنه؛ برای اینکه در شهرهای کوچیک‌تر مشکلشون بیشتره. فیلم دومی هم که فکر کردم خدمتتون نشون بدم، کاریست که بچه‌ها ایرانی در پاریس کردند؛ رفتند به سرعت با چیزهایی که از قبل آماده کرده بودند، در فاصلهٔ کوتاهی تمام در و دیوار بانک ملی در پاریس رو با شعارهاشون چسبوندند و رفتند و آنچنان چسب محکمی هم پشت کاغذها زدند که بعداً که خواستند بکنند، نصفه کاره و نصفه نیمه همهٔ اینها مونده؛ بنابراین نکتهٔ من این است که این کار درسته در پاریس با فراغ بال کردند، ولی شاید در تهران، به‌خصوص جاهایی که دور از دست پلیسه هم، یا در سایر شهرها هم بشه انجام داد.
عرضم رو تموم می‌کنم؛ تا فردا، شاد و پیروز باشید. به امید پیروزی [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]

۱۳۸۸ مرداد ۱۶, جمعه

پنجشنبه 15 مرداد

پنجشنبه ۱۵ امرداد ۱۳۸۸ و ۶ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
من ابتدا یک خبر خوبی رو بدم، اینست که دوست عزیز ما، آقای دکتر نوری‌زاده در برنامهٔ «پنجره‌ای رو به خانهٔ پدری» که روی فرستندهٔ تلویزیونی رژلات [rojhelat] هرشب از ساعت ده و نیم تا یازده و نیم شب در روی ماهوارهٔ هاتبرد، سیزده درجهٔ شرقی [Hotbird 13.0E] پخش می‌شه و در تمام ایران قابل رؤیت هست، به بنده اجازه دادند که این ده دقیقه‌ای که هر روز تهیه می‌کنیم و روی همهٔ وسایلی که داریم، از یوتیوب و سایت و غیره و می‌گذاریم، اونجا هم در میون برنامه‌شون قرار بدند؛ سعی می‌کنند که هر شب سر ساعت یازده، این برنامه در داخل برنامهٔ «پنجره‌ای رو به خانهٔ پدری» هم پخش بشه. این دست ما رو باز می‌‌‌کنه که هر وقت اطلاع‌رسانی هم داشتیم، آکسیونی بود، تظاهراتی بود، مطلبی رو باید با هم انجام بدیم، اون رو هم اضافه بکنیم به این برنامه‌های ده دقیقه‌ای و به این ترتیب نقیصهٔ اطلاع‌رسانیمون جبران می‌شه؛ بنابراین این نکتهٔ اول.
اما بیاییم سر تظاهرات ۱۴ امرداد؛ خسته نباشید، دست شما درد نکنه، فوق‌العاده خوب بود. اونچه که با هم قرار گذاشته بودیم، من فکر می‌کنم تقریباً به خوبی انجام شد و قرارمون این بود که ۹ صبح که مراسم تحلیف انجام می‌شد، در تهران میدون بهارستان، میدون امام خمینی و بازار باشه، در تمام شهرها بازارِ اون شهرها باشه. این کار فایده‌ش این بود، درسته ۹ صبح وقت خوبی برای تظاهرات نیست ولی این یک روزِ خاص چاره‌ای نداشتیم، باید این کار رو می‌کردیم؛ ولی بقیهٔ وقت‌ها طبیعتاً عصر برای کار ما بهتره و این کار باعث شد که اون اتفاقی که می‌خواستیم افتاد. یعنی ناچار شدند تحلیف رو زیر برق سرنیزه، در محاصرهٔ نیروهای نظامی انجام بدند و همهٔ دنیا هم دیدند و فهمیدند که تحلیف با مخالفت مردم مواجهه و با تدابیر شدید امنیتی باید رئیس‌جمهور قلابی بره در مجلس و سوگند به تقلب بخوره؛ بنابراین این نکته‌ای بود که می‌خواستیم.
حالا با هم یک نگاه کوچیکی به دو تا صحنه از این تظاهرات بندازیم. ببینید، همونجوری که پیش‌بینی می‌شد این یک صحنه‌ست که یکی از دوستان فرستاده، از موتورهایی که مثل نمایشگاه موتور چیدن اینجا، از شبِ قبل، ساعت دوازده و نیم آماده بودند و هر نیروی دیگه‌ای رو بگید آماده کرده بودند. من این رو هم یک نشونی بدم، باز مال همین تظاهرات چهارشنبه‌ست که یکی از دوستان گرفته و نشون می‌ده که وقتی می‌خواد شروع بکنه، روزنامهٔ همشهری رو با تاریخش ابتدا یک شات گرفته، بعد اومده توی جمعیت که البته حالا سر دوربین پایین بودش و یک نکتهٔ سومی رو تا حالا روی این صفحه هستیم نشون بدم، این آدمی هم که در اینجا در مراسم تنفیذ در بیت رهبری شرکت داره، می‌بینید که روز چهارشنبه توی خیابون به یکی از بچه‌های جنبش سبز، [به] یکی از دخترها حمله کرده و همین آدم در خیابون داره کار سرکوب‌گری رو انجام می‌ده؛ بنابراین این روند ما که اینها رو شناسایی بکنیم و بشناسیم کماکان باید ادامه پیدا بکنه و من خواهشم این است که اگر اسم و آدرسی هم از این آدم، هرکی می‌تونه پیدا بکنه، دریغ نداشته باشه.
اما بیاییم سر بحث خودمون؛ درواقع ببینید از امروز که پنجشنبه‌ست، روز بعد ازاین مراسم هست، ما وارد یک فازی می‌شیم که بهتره اسمش رو بگذاریم مقاومت در برابر دولت اشغال‌گر کودتاچی. دولت کودتاچی که از نتایجِ قلابی انتخابات و کودتا بیرون اومده، با پشتوانهٔ خارجی و پشتوانهٔ اجنبی، درست مثل این است که مملکت ما در اشغاله؛ بنابراین ما در این فاز جدید اون استراتژی سه مرحله‌ایمون رو دنبال می‌کنیم تا فلجش بکنیم و پایین بکشیمش. همهٔ مناسبت‌ها برای ما جاییست که حضورمون رو اعلام می‌کنیم؛ همهٔ فعالیت‌ها برای ما زمینه‌ایست که ما می‌تونیم خودمون رو نشون بدیم. ابتدا بگم همین امروز خیلی‌ها پرسیدند «نیمهٔ شعبان چه استفاده‌ای می‌شه کرد؟» قراری که داریم، هر امکانی، هر جشنی، هر عزایی، هر تجمع قانونی، برای ما یک فرصتیست که خودمون رو نشون بدیم؛ بخصوص اگر اون مناسبت مذهبی باشه از یک جهت بهتره، برای اینکه ماسک تزویر و ریای حکومت رو پاره می‌کنه وقتی که بخواد برخورد کنه. بنابراین در پختن شله‌زرد، در توزیع اون، در توزیع شیرینی، در چراغونی، رنگ سبز و غیره همهٔ جاهاییست که ما می‌تونیم خودمون رو و شعارهای جنبش سبز رو نشون بدیم و از این فضا استفاده بکنیم.
اما یک امکان بزرگ دیگه‌ای که اون هم از همین امروز پنجشنبه شروع می‌شه، لیگ سراسری فوتباله که به اضافهٔ لیگ دسته یک امکان صدها آکسیون قانونی رو پیش ما باز می‌گذاره؛ هر استادیومی برای ما امکان یک تجمع قانونیه. در مکزیک، مبارزین مدنی سال‌ها در سیاه‌ترین سال‌های دیکتاتوری از استادیوم‌ها استفاده می‌کردند. یادتون باشه سرکوب‌گرها دیروز چهارشنبه یک جلسه‌ای گذاشتند، هزار و پونصد نفر رو از سطح کشور جمع کردند، همه رو سعی کردند توجیه کنند، فشار بیارند که بتونند استادیوم‌ها، کسایی که شعار توی استادیوم‌ها می‌دند، رو کنترل کنند. سعی کردند تمام استادیوم‌ها رو دوربین‌کشی بکنند و شناسایی کنند اگر کسی شعار بده و بعد در واقع با لاک خانم‌ها اگر بتونند پشت لباسش یا شلوارش علامت بگذارند که بعداً مثلاً دستگیرش بکنند و از این قبیل کارها. بنابراین استفاده از استادیوم‌ها کار بسیار خوبیست ولی باید که احتیاطات لازم رو بکنیم.
یک روزنامهٔ سبز ورزشی - کمک کردند دوستان همفکری کردند- منتشر شده که روی فیس‌بوک من و سایت و روی فیس‌بوک‌های مختلف، فیس‌بوک مهندس و انواع و اقسام، این روزنامه داره میاد. تا الان مثل اینکه چهارصدهزارتا، پونصدهزارتا کلیک و تیراژ داشته. دستورالعمل‌های خوبی توش نوشتند. یادتون باشه هروقت که دوربین تلویزیون می‌آد، می‌شود که V نشون داد؛ به شرطی که ببینید فضای استادیوم خیلی پلیسی و امنیتی نباشه. موقع‌هایی که جمعیت صداش توی هم میره، صدای شعار چیزی نیست که بتونند پیگیری کنند؛ بنابراین شعار «مرگ بر دیکتاتور»ی که بچه‌های مکزیک هم اتفاقاً می‌گفتند و همین شعار رو تکرار می‌کردند و یا شعارهای دیگه، این می‌تونه که استادیوم‌ها رو به لرزه دربیاره؛ به‌خصوص مثلاً موقع بیرون اومدن که جمعیت توی همه یا در هاف تایم half time [نیمه] که ممکنه یک جاهایی جمعیت حرکت می‌کنه؛ هرجا که جمعیت هست، می‌شود که از فضای استادیوم‌ها استفاده کرد و شعار داد. بیرون از استادیوم به‌خصوص موقع برگشتن، فضای دیگه‌ایست که می‌شه استفاده کرد و ضمن اینکه چون بازی‌ها پنجشنبه و جمعه‌ها هست، به‌خصوص پنجشنبه‌هاش بچه‌هایی که می‌رند تا استادیوم‌ها رو سبز بکنند، امکان خوبی ایجاد می‌کنند که بچه‌هایی که استادیوم نمی‌رند، توی سطح شهر در واقع فعالیت‌های دیگه بکنند؛ چون نیروهای پلیس رو به اونجا متمرکز می‌کنند. من راجع به استادیوم‌ها بازهم صحبت خواهم کرد؛ خواهش می‌کنم که اگر سؤالی هم دارید، با ما درمیون بگذارید تا بتونیم که بهتر از فضای اونجاها استفاده بکنیم.
من از بچه‌های شهرستان‌ها، از مشهد بابت تظاهرات گزارش‌هایی رسیده، چجوری بچه‌ها پارک ملت یا فلکهٔ تقی‌آباد یا جاهای دیگه، سرکوبگرها رو دووندند؛ از رشت از شیراز رسیده ولی [از] شهرستان‌ها من خواهشم این است که فیلم رو بیشتر به ما برسونید؛ ما نقص کارمون رو هم می‌تونیم ارزیابی کنیم. به هر صورت وارد فاز مهم و جدی‌تری شدیم که ازین پس دولت قانونی، مهندس موسویه؛ حتی ممکنه در فازهایی رئیس‌جمهور منتخب رو بگیرند، مثل ماندلا در زندان باشه و زنجیر سبز دمکراسی ما، مثل کنگرهٔ ملی افریقا باید او رو آزاد کنه و دولت کودتایی اجنبی اشغال‌گر در مملکته، نهضت مقاومت ما سینه به سینه، دست به دست باید بتونه بره جلو.
عرضم رو تموم می‌کنم؛ تا فردا شاد و پیروز و موفق باشید [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]

۱۳۸۸ مرداد ۱۳, سه‌شنبه

چهارشنبه 14 امرداد

چهارشنبه ۱۴ امرداد ۱۳۸۸ و ۵ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
البته عملاً احتمالاً این [ویدئویی] که دارم ضبط می‌کنم، زودتر از ۱۴ مرداد نصب خواهد شد روی وب‌سایت و یوتیوب؛ برای اینکه روز چهارشنبه ساعت ۹ صبح، آکسیون سراسر کشور هستش. من فکر کردم که این رو زودتر صحبت بکنم، دلواپس بودم از اینکه بعضی سفارش‌هایی که می‌خوام بکنم و با همدیگه مرور بکنیم، یک وقت دیر نشه. بنابراین امیدوارم که امشب تا آخر شب نشده، روز سه‌شنبه، شبِ چهارشنبه این در دسترس شما باشه؛ ولی خوب تاریخ چهارشنبه ۱۴ مرداد رو می‌زنیم.
من یک بار دیگه باید توصیه‌هایی رو انجام بدم. ما روز تحلیف که قرار گذاشتیم روز چهارشنبه، روز صدور فرمان مشروطیت [ساعت] ۹ صبح در تهران و تمام شهرها جمع بشیم، یادمون باشه این قرار نیست آخرین آکسیون ما باشه؛ خودمون رو بی‌خودی هدر بدیم یا خدای نکرده به دردسر بندازیم؛ همون‌جوری که از روز اول هم صحبت کردیم، ما یک دوی سرعت صد متر نداریم برسیم اون تَهش تموم بشه؛ یک دوی ماراتون داریم که باید سازماندهیمون رو و انرژیمون رو درست تقسیم بکنیم که بتونیم گام به گام بریم برسیم به انتهای پیروزی که پایین کشیدن کودتاچی‌ها و محاکمه کردن اونهاست. بنابراین برای اینکه پشت این روز تحلیف، از جمعه مسابقات فوتبال شروع می‌شه که یک برنامه‌ای رو هم استخراج شده که خدمتتون ارائه می‌کنم فردا پس‌فردا که چه جوری توی استادیوم‌ها بریم و همهٔ استادیوم‌ها رو سبزش بکنیم؛ بعدش ماه رمضونه، شب‌های احیا، استفاده از اون آکسیون‌های دوگانه‌ای که ماسک ریای مذهبی آقای خامنه‌ای و همراهان ایشون رو پاره می‌کنیم؛ نشون می‌دیم به دین هم باوری ندارند و تجمعات قانونی هستش که می‌تونیم توش بریم؛ یک پشتش اول مهره و از این طرف شروع کردن به فلج کردن کشور، دولت غیرقانونی رو از کارامدی انداختن و به‌جاش دولت منتخب خودمون رو تقویت کردن؛ این مسیریست که با همدیگه باید بریم. بنابراین باز هم تکرار می‌کنم، واجبه که خودمون رو محافظت کنیم؛ خوب انرژی خودمون رو تقسیم بکنیم که بتونیم مسیر رو تا انتها با همدیگه طی بکنیم.
امروز چهارشنبه ۹ صبح در تهران، میدان بهارستان قرارمون هست؛ اگر در اشغال نظامی‌ها بود، میدون امام خمینی و اگر اونجا هم اشغال بود، جلوی بازار و اگر اونجا هم اشغال بود، در تمام سطح شهر؛ در بیست میدون، سی میدون، پنجاه میدون، هر چقدر که زورمون می‌رسه پخش می‌شیم. از تاکتیک تظاهرات به سبک ایرانی استفاده می‌کنیم؛ خیابون‌ها رو، ماشین‌های سواره بند میارند؛ بوق می‌زنند؛ آنچنان که روز دوشنبه هم به خوبی کردند؛ توی روزنامه‌های دنیا هم منعکس شد و بتونند بچه‌های پیاده کارشون رو انجام بدند، شعارشون رو بدند.
از نازی‌آباد بچه‌های خوب نازی‌آباد برای من ایمیل زده بودند که «ما حرکت کردیم، اسم ما رو هم جنوب شهر بیارید.» من از همین جا می‌خوام بگم، امیدوارم به گوششون برسه، مطمئن باشید روز چهارشنبه از محور خیابون مولوی به پایین تا اون طرف بهشت‌زهرا، از این طرف تا مهرآباد جنوبی و غرب‌تر، از اون طرف تا افسریه، کلاً اون مناطق در اختیار شماست؛ نیرو[ی سرکوبگر] در اون مناطق در حداقل خواهد بود؛ بنابراین در هر مرحله و هر میدون و هر محله و هرجایی که باشید، به راحتی می‌تونید شعار بدید، شعار بنویسید و حسابی جَو رو، درواقع جنبش سبز رو ببرید اونجا. امروز روز چهارشنبه مانور خیلی خوبی می‌شه در تمام مناطق جنوب شهر داد. در شهرها بچه‌های خوب ارومیه نوشتند که حرکتی کرده بودند، گزارش دادند؛ من خواهشم این است که فیلم رو فراموش نکنید. سلاح نیرومند جنبش ما عکس و فیلمیست که می‌گیرید و می‌گذارید روی یوتیوب، می‌آد توی همهٔ رسانه‌ها پخش می‌شه و ضمناً همه هم می‌فهمند که کجا چه خبر بوده. بچه‌های اهواز خیلی خیلی ایمیل‌های شورانگیزی زدند؛ مواظب باشید که این حقه‌بازی‌های حکومت که بمب گذاشتند و می‌خواد به خشونت بکشه، یک‌وقت گریبانتون رو نگیره؛ مبارزهٔ ما مبارزهٔ مدنی و بی‌خشونته؛ تاکتیک‌های مبارزات مدنی به مراتب پرقدرت‌تر از تاکتیک‌های خشونت‌آمیزه. بنابراین اهواز، حرکتی که بچه‌ها کردند خودشون هم گزارش دادند خوب بوده؛ خیلی هم شدید باهاشون برخورد شده.
ولی باز من خواهش می‌کنم فیلم و عکس رو فراموش نکنید. در تهران و سایر شهرها هم من باز توصیه‌م این است که یک کسایی به عنوان یک وظیفه، برن در نقاط امن، در ساختمون‌هایی که می‌دونند زاویهٔ خوبی داره، مشرف به میدون بهارستان، میدون امام خمینی، دمِ بازار که قرارِ ما در همهٔ شهرها از دمِ بازارهاست، مستقر بشند با خیال راحت و اونجا اول هم روی یک روزنامهٔ روز، چون جای امنی هستند، طبیعتاً توی خیابون نمی‌شه اینکار رو کرد، اول یک شات، یک تصویر از روی روزنامه بگیرند که تاریخ روز رو نشون بده؛ بعد دوربینشون رو حرکت بدند و فیلم بگیرند یا عکس بگیرند. اینست که فیلم و عکس بخش لاینفکی از جنبش ماست.
من یک توصیه‌ای رو هم روی فیلم به شما بکنم؛ باز راجع به موتورسیکلت‌ها. ببینید نقش موتورسیکلت‌ها در سرکوب به گونه‌ایست که، نقشیه که اسب‌سوارها در این طرف دنیا می‌کنند. ببینید این جمعیت، وقتی این موتورسوارها میان، دو نفر هستند؛ می‌زنند توی جمعیت؛ پراکنده می‌کنند جمعیت رو؛ درواقع همون کاری که اسب‌سوارها در این طرف دنیا هم می‌کنند، موتورسوارها در ایران می‌کنند. من توصیه‌م این بود که ساده‌ترین کار برای موتورسیکلتی که اینطوری توی صف می‌زنه، میخیه که ساخته باشید، سر راهشون بریزیم. ولی وقتی جمعیت اینطور انبوهه، طبیعتاً اون میخ توی پای جمعیت فرو می‌ره؛ نمی‌شه این کار رو کرد. بنابراین بهترین مقابله این است که به نوعی وقتی جمعیت انبوهه، یک جوری تعادل اونها رو به هم بزنیم و برشون گردونیم. وقتی که جمعیت فشرده‌ست، خیلی دیگه هزینه‌ای نداره؛ چون موتور به راحتی با یک تنه‌ای که بخوره، سرنگون می‌شه. کمااینکه در ادامهٔ همین فیلم هم یک کسی از بچه‌ها این کار رو می‌کنه و یکی از موتورها می‌افته زمین و آتیشش می‌زنند؛ کار بدی هم نیست. اما موتورسوارش رو می‌برند و آب بهش می‌دند؛ محافظت ازش می‌کنند که این رو تلویزیون‌های غربی به‌خصوص من دیدم تلویزیون ایتالیا کاملاً نشون داده بود این فیلم رو و کاملاً از بچه‌ها تقدیر کرده بود و دنیا تحت تأثیر این قرار گرفته بود که پلیسی که، موتورسواری که می‌خواد مردم رو سرکوب کنه، موتورش رو هم سرنگون می‌کنند و آتیش می‌زنند؛ اما خود موتورسوارش رو می‌برند و درمانش می‌کنند؛ مراقبت ازش می‌کنند. دخترها دونفر می‌نشینند که دیگران اذیت نکنند موتورسوار رو و آب بهش می‌دند و خلاصه نهایت انسانیت رو به او نشون می‌دند اینجا [اشاره به فیلم] همون موتور سواریست که دارند ازش محافظت می‌کنند و او رو درواقع، محبت رو بهش ابراز می‌کنند و شرمنده‌ش می‌کنند.
به هر حال این اون جاهای قشنگ جنبش ماست که دنیا رو تکون داده و دنیا شیفته و فریفتهٔ این حرکت ما شده. به هر حال بحث موتورسوارها رو من ببندم؛ اینها نقششون این است که نگذارند هستهٔ تظاهرات شکل بگیره.
یکی کس دیگه‌ای پرسیده «ما صورتمون رو بپوشونیم، کاری که بچه‌های ایرانی در فرانسه کردند آیا کار خوبیست؟ دخترا همه عکس ندا رو روی صورتشون بگذارند و پسرها عکس سهراب رو» اگر امکان داشته باشه این کار، جایی نباشه که در جنگ و گریز باشید، بسیار کار زیباییست و بسیار بسیار پیام قوی‌ای هم داره که ما همه ندا هستیم، همه سهراب هستیم؛ اگر امکان داشته باشه خیلی زیباست این کار.من عرضم رو تموم بکنم، برای همه‌تون آرزوی موفقیت بکنم. روز چهارشنبه تا غروب در هرکجای شهر که باشید، می‌تونید ادامه بدید و به دنیا نشون بدیم که ما یک روز تموم کنترل شهرها رو می‌تونیم در دستمون بگیریم، در اقصی نقاط شهر. خدا پشت و پناهتون، به امید پیروزی [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]

سه شنبه 13 امرداد 1388

سلام
بامداد سه‌شنبه ۱۳ امرداد ۱۳۸۸و ۴ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
اول بگم که جنبش یک کمی نونوار شده؛ هم این چیزی که خیلی‌ها گفته بودند تاریخ رو بنویسید و بگذارید، بالاخره انجام شد و هم با یک پروژکتور و پردهٔ قرضی، این امکان رو پیدا کردیم که در طول صحبت‌ها گاهی عکس‌هایی رو انتخاب کنیم و یا فیلم‌هایی رو نشون بدیم.
اما من چند تا نکته رو بگم تا بیام سر اصل حرف که آکسیون بزرگ فردا برای روز تحلیفه. مطلب اول که می‌خوام بگم این است که یک ایمیلی درست شده msazgara، این e رو نداره؛ نمی‌دونم کی درست کرده به جای ایمیل ما که سؤالی اگر دارید برای این فیلم‌ها می‌فرستید msazegara هست، اون [msazgara] نمی‌دونم ماله کیه؛ ممکنه کلک باشه. بنابراین حواستون باشه وقتی که سؤالی می‌خواهیید بفرستید روی این فیلم‌ها، به msazegara@gmail.com بفرستید و نه msazgara.
نکتهٔ دیگه اینکه امروز در سطح شهر تهران، همون‌جوری که صحبت شده بود حرکات پراکنده قرار بود که هرکس که امکان داره و توانش رو داره انجام بده. نسبتاً گزارش‌هایی که اومده، همه رو نگاه کردیم ما، حرکت‌های بسیار گسترده‌ای بود در خیلی نقاط تهران انجام شد و دیده شد که در بعضی شهرستان‌ها مثل رشت و انزلی هم گزارش رسیده بود که مقدار زیادی نیروی انتظامی بوده، نیروی سرکوب‌گر بوده و نشون می‌ده که اونها هم سعی می‌کنند شهرهای مختلف رو زیر نظر بگیرند، کنترل بکنند. در تهران یک اتفاق جالب این بود که گزارش‌هایی داشتیم که از سمت نازی‌آباد در جنوب شهر تهران هم حرکت‌هایی انجام شده و این نقیصه‌ای که ما کمی با جنوب شهر داشتیم رو خیلی بچه‌های جنوب شهر دارند سعی می‌کنند که پر بکنند و گسترهٔ جنبش رو در تمام سطح شهر تهران ممکن بکنند.
حالا به هرحال امروز یک مقداری هم سرکوب‌گرها گاهی بعضی جاها خشونت نشون می‌دادند، در فاصلهٔ عباس‌آباد تا میدون ونک، مرکز استقرار و توزیع نیروشون بود یا در پارک ساعی، لباس‌شخصی‌ها رو دوباره بسیج کرده بودند؛ اینها نکاتی بود که در بررسی امروزِ حرکت توی تهران دیده شد و این مراسم تنفیذِ یخ و سرد و واقعاً ورشکسته که شاید دو سوم آدم‌های خود جمهوری اسلامی توش نبودند و تلویزیون هم جرأت نکرد مستقیم پخش بکنه، این پاسخ مناسبی بود که مردم هم نشون دادند که به هیچ وجه قبول ندارند. توی اخبار دنیا هم منعکس شد این واکنشی که ما داشتیم. به‌خصوص الله‌اکبر شب و حرکاتی که باز از پاره‌ای محله‌ها گزارش شد که بعد از ساعت ده‌ونیم-یازده شده و اعتراضاتی که به عمل اومده. سطح شهر تهران و پاره‌ای شهرهای دیگه هم گزارش حرکت کندِ ترافیک، بوق زدن و V کردن انگشت و اینها هم گزارش شده که همهٔ اینها درواقع در این حدی که نارضایتی عمومی رو نشون بده خیلی خوب بوده.
اما بیاییم سر فردا که اصل صحبت ماست. فردا ۱۴ امرداد که روز تحلیف رئیس‌جمهور قلابی، آقای احمدی‌نژاد در مجلس هست؛ قرار بر این است که در تمام شهرستان‌ها، در تمام شهرستان‌ها از اصفهان و شیراز و مشهد و تبریز که بچه‌های خوب تبریز نوشتند که «ما هم حرکت‌های مختلفی کردیم، بعضی‌ها فکر نکنند که تبریز اگر یک کمی ساکت‌تر به نظر می‌رسیده، بی‌تفاوته! تبریز هم حرکت می‌کنه» اهواز و رشت و شهرهای مختلفی که اسم برای من نوشتند که نمی‌رسم الان همه رو اسم بیارم، قرار بر این است که در تمام شهرها روز ۱۴ امرداد ۹ صبح، صبح درواقع اطراف بازار، بازارِ اون شهرها تجمع انجام بشه و درواقع ما بازار رو بخواهیم که تعطیل بکنند بازاری‌ها و به تجمع ما بپیوندند و حرکتمون رو در واقع در اونجا بکنیم. شعارمون هم «یک مملکت، یک دولت، اما به رأی ملت» و ما یک رئیس‌جمهور قانونی می‌شناسیم، مهندس موسویه؛ او رو رئیس‌جمهور می‌دونیم، برای او سوگند می‌خوریم و رئیس‌جمهور قلابی رو قبول نداریم و از آقای مهندس موسوی هم می‌خواهیم که کابینه‌ش رو معرفی کنه که مردم با کابینهٔ واقعی حاضرند همکاری کنند و نه کابینهٔ قلابی آقای احمدی‌نژاد.
اما در تهران، قرار به میدون بهارستانه و اگر در اشغال باشه، میدان امام خمینی و اگر در اشغال سرکوب‌گرها باشه، بازار و اگر اونجا هم در اشغال باشه، پخش شدن در سطح شهر تهران، در تمام نقاط شهر تهران و شبیه کاری که پنجشنبه کردیم. عین همین موضوع در مورد سایر شهرها هم صدق می‌کنه؛ هروقت که دیدید که سرکوب‌گرها هستند، آمادهٔ درگیریند، می‌خوان خشونت بکنند، دستگیر بکنند، حمله بکنند، خدای نکرده تیراندازی بکنند و از ما تلفاتی بگیرند، باید به سرعت پخش بشیم، بریم در نقاط مختلف؛ چون نیرو ندارند نمی‌تونند کنترل کنند. بند آوردن خیابون با ترافیک هم یکی از واجباته که خطوط ارتباط سرکوب‌گرها رو بِبُریم، نتونند جابجا بشند؛ اون‌وقت دیگه محله‌های مختلف شهر مال ماست.
یکی برای من نوشته بود «ما در همون محلهٔ خودمون اگر حرکت بکنیم چه اشکالی داره؟» خیلی هم خوبه! هیچ اشکالی هم نداره. این رو باز هم تکرار می‌کنم، میدان بهارستان زندان باستیل نیست بخواهیم بریم فتحش بکنیم، درگیر بشیم؛ همین‌قدر که اونجا ناچار بشند لشکر بچینند و اشغال بکنند اطراف مجلسی رو که می‌خوان سوگند بخورند، نظامی‌ها باید اشغال کنند محافظت بکنند که مردم اونجا نباشند، این به لحاظ وجهه و چهره، اونها رو نشون خواهد داد. اگر خطری نداشت جمع می‌شیم، تظاهرات می‌کنیم؛ اما اگر خطری داشت پخش می‌شیم و در سطح شهر تهران فعالیتمون رو می‌کنیم. امروز در چندین میدون بود، در بیش از بیست میدون سی میدون یا محله‌های مختلف کارمون رو انجام خواهیم داد، در تهران و تمام شهرستان‌ها.
از اینجا حالا برگردم روی نکته‌ای که می‌خواستم بگم به عنوان یکی از پیروزی‌های جنبشمون. شما حتماً خاطرتون هست که قبلاً ما از این عکس‌ها که داشتیم، آدم‌های اینجوری که این یکی چون جلیقه تنشه به احتمال زیاد اسلحه هم داره؛ آدم‌های اینجوری رو که بودن می‌گفتیم شناساییشون بکنیم، برای اینکه اینها سرکوب‌گرهایی هستند که بچه‌ها رو سرکوب می‌کنند؛ بشناسیم، بریم سراغ خانواده‌هاشون،آدم‌هایی که، درواقع سرکوب‌گرانی که باید اینها رو بشناسیم، بریم سراغ خانواده‌هاشون، اینها تیپ‌هایی هستند که باید شناخت.
اتفاقی که افتاده این است که امروز در تهران دیده شد که یک عده از این آدم‌ها ماسک زدند؛ این کاملاً پیروزی ما رو نشون می‌ده، تاکتیک ما که اینها رو شروع کردیم به شناسایی؛ تو محله‌هاشون، توی خانواده‌هاشون، فامیل‌هاشون افشا کردیم؛ کارگر افتاده، خودشون رو دیگه از ترس با ماسک می‌پوشونند. البته اگر هرکدومشون تنها گیر بچه‌ها بیفتند، حتماً واجبه که ماسکشون رو بردارند، ازشون یک عکس بندازند اگر این امکان پیدا بشه. در غیر این‌صورت همین، این پیروزی جنبش رو نشون می‌ده و نشون می‌ده به ما که همین کار رو باید ادامه بدیم. این حرکت درستیست که فرماندهان سپاه، آدم‌های عضو بسیج، سرکوب‌گرها، همه رو باید شناسایی بکنیم و ادامه بدیم به افشاگری و توضیح موقعیتشون
یک سؤال دیگه رو هم جواب بدم. یکی از گروه‌های بچه‌های فعالی که بودند برای من پیغام گذاشته بودند که ما موتورسیکلت‌ها رو اگر بتونیم کنترل کنیم، دو نفری که روش سوارند، مثل سواره‌نظام می‌زنند، نمی‌گذارند هستهٔ تجمع شکل بگیره، درواقع پیاده‌نظامشون رو چون تعدادمون بیشتره می‌تونیم انجام بدیم. باز هم ما اینجا بحث کردیم، ساده ترین راه جلوگیری از حرکت موتورسیکلت‌ها، همون میخ‌های سه‌پریست که پنچرشون بکنیم. می‌شه توی کیسه فریزرهای سیاه هم ریخت چند تا شو که مستقیماً هم پخش [نشه] دیده نشه، برن روش. ولی یادتون هم باشه، از دوتا موتورسیکلت‌سوار احتمالاً نفر عقبی، هم گاز فلفل داره، هم اسلحه داره. بنابراین روش‌های دیگه ممکنه خطرناک باشه؛ بهترین کار پنچر کردنشونه تا هسته‌های تجمع بتونه شکل بگیره.
عرضم رو تموم بکنم؛ تا فردا شاد و پیروز و موفق باشید. به امید موفقیت! [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]

۱۳۸۸ مرداد ۱۲, دوشنبه

دوشنبه 12 مرداد

سلام
بامداد دوشنبه ۱۲ امرداد ۱۳۸۸ و ۳ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
چندتا سؤال رو سریع جواب بدم تا بریم سر اصل مطلبمون. سؤال اول یک کسی پرسیده «من پونزده تا ایمیل زدم، پیشنهاداتی کردم، نمی‌دونم می‌بینید یا نه؟» بله، حتماً همه رو می‌بینیم. بیش از دو هزار، سه هزار ایمیل روزانه، چند نفر بچه‌ها دارند کمک می‌کنند، همه رو نگاه می‌کنند، دسته‌بندی می‌کنیم؛ با اتاق فکری که اینجا درست کردیم مشورت می‌کنیم، پیشنهاداتتون رو مطمئناً نگاه می‌کنیم، به خودتون برمی‌گردونیم؛ ولی عذرخواهی می‌کنم از این که نمی‌تونیم به تک تک اونها جواب بدیم.
سؤال دوم این است که آیا Gmail، توی اون بخش گفتگوی Gmail، چت Gmail هم امنیتش بالاست؟ بله، به شرطی که Gmailتون رو https کرده باشید، به خصوص دو طرف اگر این کار رو کرده‌باشید. اون بخش گفتگو، به خصوص قسمت چتش Audio و صداش فوق‌العاده امنه. اون https کردن هم می‌روید به قسمت Settings کلیک که بکنید، روی General باید کلیک بکنید، بعد زیر Browser connection گزینهٔ Always use https رو هم که کلیک بکنید و Save بکنید، دیگه Gmailتون توی Google، اون Security Function توش فعال شده.
سؤال بعدی این است که «این اعترافات که پخش می‌شه، یک مقداری بعضی‌ها گیج شدند، چجوریه؟ چگونه‌ست؟» ببینید، آنچه که زندانی‌ها مادامی که در زندانند می‌گن، هیچ اعتباری نداره! برای اینکه مطمئناً براشون فضایی رو می‌سازند که اخبار واقعی ندارند، اخبار نادرست بهشون می‌دند، گاهی روزنامهٔ تقلبی چاپ کردند دادند، حداکثر فقط اگر روزنامه‌ای ببینند مثلاً کیهانه و اصلاً نمی‌دونند بیرون چه خبره. ای‌بسا فیلم تظاهرات میلیونی شما رو براشون بگذارن، بگن اینها مخالفین شمان دارن تظاهرات می‌کنند. اصلاً از این شور و حال چهل روز گذشته مطمئن باشید بی‌اطلاعند و صدها کار دیگه‌ای که با زندانی‌ها می‌کنند که حالا از حوصلهٔ بحث ما بیرونه؛ بنابراین مطلقاً ارزشی نداره.
دو تا اصل طلایی رو هم خدمتتون عرض کنم، هر کس به هر دلیلی در اینجور نظام‌ها پاش به زندان رسید، دو چیز رو یادتون نره؛ یک: مطلقاً به هیچ حرف بازجو، دادستان یا حتی نگهبان اعتماد نکنید. فرض رو بر این بگذارید که همه دروغ می‌گند. به‌خصوص نظام جمهوری اسلامی زندان‌هاش که واقعاً همه دروغ می‌گند. دو: اینکه وعدهٔ آزادی، شیرین‌ترین چیزیست که با زندانی معامله می‌کنند، به قول سولژنیتسین، اصل طلایی سولژنیتسین که می‌گه؛ لذا دندون این یکی رو بکشید که نتونند با این باهاتون معامله کنند و کلاه سرتون بگذارند. سایر شکنجه‌های جسمی و روحی که گاهی هم بزرگ جلوه می‌دند که وحشت ایجاد کنند، مطمئن باشید آدمیزاد قدرت تحمل و طاقت اون رو داره. تمام کسایی که با اعتقاد و ایمان برای هدفی رفتند، یادتون باشه که هیچ کس نمی‌تونه ببرونه شون ، استالین هم نمی‌تونست این کار رو بکنه؛ چه برسه اینهایی که نوچه‌های استالین هستند و شما می‌تونید که خودتون رو حفظ کنید. لذا یادتون هم باشه شما از اون بازجو هم باهوش‌ترید، هم هدفتون مقدس‌تره، هم آدم پاک‌تری هستید و هم مصمم‌تر هستید در هدفتون. بنابراین این دو اصل رو کسی رعایت بکنه، نگرانی از زندان نداشته باشید. دوستانی هم که الان در زندان هستند، قهرمانان ما هستند؛ صرف‌نظر از اینکه هرچی بگن. هر وقت آزاد شدند، می‌شه ازشون پرسید و مطمئن باشید تازه اون وقت می‌فهمند که بیرون چه خبرهایی بوده.
اما بیام سر بحث خودمون؛ امروز که دوشنبه‌ست، مراسم تنفیذ همون‌جوری که قبلاً هم عرض کردم از بیخ فاقد هرنوع مشروعیتیست؛ برای اینکه آیت‌الله منتظری صراحتاً اعلام کرده که این حکومت، حکومت جوره، ظلمه؛ حاکم درواقع پیشاپیش از عدالت ساقطه؛ بنابراین آقای خامنه‌ای «ذات نایافته از هستی ‌بخش / کی تواند که شود هستی‌بخش؟» خودش هیچ مشروعیتی به لحاظ شرعی نداره؛ بنابراین چیزی رو هم نداره که تنفیذ بکنه به یک عروسک دست‌نشونده‌ای مثل آقای احمدی‌نژاد. بنابراین تنفیذ چیزی نداره، الا اینکه امشب ما اگر مراسم بخواد از تلویزیون پخش شه، اخبار سراسری [ساعت] ۹ شب، داستان اتو کردنِ مراسم نباید یادمون بره؛ درنتیجه خاموشی برق تحمیل کنیم. الله‌اکبر اعتراض مهم و محکمیست که ما می‌تونیم بگیم. بچه‌هایی که در محلات می‌تونند بعد از الله‌اکبر، اونی که خودشون به شوخی می‌گن «رزم شبانه»، شعار نویسی و چرخش و شعاردادن‌های پراکنده و بوق زدن و ماشین و توی شهر چرخوندنِ سرکوب‌گرها؛ کار خوبیست که امشب می‌شه کرد.
اما اصل کار ما چهارشنبه‌ست که من برنامهٔ فردا رو هم به چهارشنبه اختصاص خواهم داد. البته دیگه چهارشنبه صبحِ زود دیره، برای اینکه [ساعت] ۹ صبحه مراسم. چهارشنبه [ساعت] ۹ صبح که قرار است سوگند خوردن در مجلس باشه، اولاً این است که ما واجبه در این روز اعلام بکنیم که مجلس اونجاست که ملت باشه و ملت یک‌صدا می‌گوید که رئیس‌جمهور منتخبش آقای موسویست و او رو رئیس‌جمهور می‌شناسه؛ ثانیاً اینکه آقای موسوی، ملت ازش درخواست می‌کنه کابینهٔ خودش رو داشته باشه و مردم با وزرای رئیس‌جمهور منتخبشون همکاری می‌کنند. چون ما از هفتهٔ آینده به آقای احمدی‌نژاد نشون خواهیم داد که امکان نداره بتونه به مملکتی که اکثریت مطلق مخالفشند، با زور و آدم‌کشی و دروغ و شکنجه بتونه که مسلط شه و وزارت‌خونه‌ها و دستگاه‌ها رو، ادارات رو به کار بکشه. در عوض ما با وزرایی که آقای موسوی خواهد داشت و رئیس‌جمهور منتخب ما هست همکاری خواهیم کرد. لذا چهارشنبه اصل مراسم اینه؛ در تهران میدون بهارستان در نظر گرفته شده [ساعت] ۹ صبح که گفته شده. بهتره کسانی که می‌تونند با مترو به‌خصوص برن زودتر اشغال کنند مجموعه رو و بقیهٔ مردم هم کمک کنند با ماشین‌هاشون ترافیک رو در تمام چهارراه‌های دورتر و اطراف بند بیارن که سرکوب‌گرها نتونند نیرو اعزام کنند، جابجا شن. اما اگر به هر دلیلی میدان در اشغال نظامی‌ها بود؛ شاید اونها از شب برن اونجا نظامی‌هاشون رو پیاده کنن، سرکوب‌گرهاشون رو؛ ما قصد فتح میدون بهارستان رو نداریم، نمی‌خواهیم هم اونجا زخمی، کشته، دستگیری هم بدیم؛ میدون امام خمینی آلترناتیو بعدیمونه، جایگزین بعدیمونه؛ اونجا اعلام می‌کنیم موسوی رئیس‌جمهور ماست و او رو می‌خواهیم که دولت تشکیل بده، با دولتش همکاری کنیم. اگر هم به هر دلیلی میدون امام خمینی هم اشغال بود، بازار پایین‌تر از اونجا میعادگاه ماست؛ اگر حتی اونجا هم اشغال بود ما در تمام سطح شهر، به سبکِ روز پنجشنبه که پاسخ دندون‌شکن ما بود به حکومت و فوق‌العاده عالی بود، در تمام سطح شهر با حرکت درآوردن ماشین‌ها، کند کردن ترافیک که به بچه‌های پیاده آزادی عمل می‌ده شعار بدن، در بیش از ده میدون، بیست میدون شهر که دیگه حالا خودتون انتخاب می‌کنید تظاهرات خواهیم گذاشت؛ سوگند رو برای رئیس‌جمهور منتخب خودمون می‌خونیم و شهر رو درواقع در کنترل خودمون درمیاریم.
ولی بازار قرار است که نه [فقط] در تهران، در تمام شهرستان‌ها روز چهارشنبه تعطیل بشه. بنابراین در تمام شهرستان‌ها هم، شهرهای بزرگ و شهرهای کوچک، میعاد بچه‌هایی که ‌می‌خوان سوگند برای رئیس‌جمهور منتخب آقای موسوی بخورند، محل‌های بازار، جلوی بازارهای شهرها خواهد بود و اگر به هر دلیلی در شهرها باز مواجه شدید با سرکوب و درگیری، تاکتیک پراکنده، برق‌آسا رو استفاده می‌کنید و همین کار رو انجام می‌دید. بنابراین چهارشنبه که روز تحلیفه، مهم این است که ما نشون بدیم که ما رئیس‌جمهور منتخب خودمون رو به رسمیت می‌شناسیم، دولت رو قبول نداریم. در تهران میدون بهارستان با جایگزینِ میدون امام خمینی و بازار و اگر نشد در تمام سطح شهر و تا شب در واقع شهر در اختیار ماست و در تمام شهرستان‌ها هم جلوی بازار هر شهر میعادگاه ماست. چون بازارها قراره است که تعطیل باشه به نشونهٔ اعتراض به دولت غیرقانونی و زورگو و کودتایی که آقای خامنه‌ای و پسرش می‌خوان به مردم تحمیل بکنند.
من نکتهٔ آخری هم که برام جالب بود این است که دیدم ایران‌سل هم که مال سپاهه، از ترسشون در واقع سه روز تعطیل کردند مبادا بچه‌ها باهم تماس بگیرند وحشتشون رو نشون می‌ده. اما هیچ مشکلی نداره؛ ما ده‌ها راه دیگهٔ ارتباطی داریم و تلفن‌های زمینی، ارتباطاتی که خودتون طراحی می‌کنید، می‌تونید مشکلتون رو حل کنید.تا فردای دیگه شاد و پیروز و موفق باشید؛ با آرزوی سلامتی همه‌تون. [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]

۱۳۸۸ مرداد ۱۱, یکشنبه

متن کامل پیاده شده یکشنبه 11 امرداد 88

بامداد یکشنبه ۱۱ امرداد ۱۳۸۸ و ۲ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
من ابتدا یک چندتا سؤال، تمام سؤالاتی که اومده رو دسته‌بندی کردیم؛ درواقع موضوع امروزمون به نوعی پاسخ دادن به شاید صدها سؤالیست که اومده. اول این رو بگم که یک کسی نوشته بود که «عمو محسن خوابی؟ چرا برنامهٔ این هفته رو نمی‌گین که روز تنفیذ و تحلیف و اینها مردم چیکار بکنند؟» من انکار نمی‌کنم که از این «عمو محسن» خیلی خوشم میاد؛ برای اینکه خودم رو عموی کوچیک همهٔ شما می‌دونم و کوچیک شما هستم و یکی دیگه هم نوشته بود که «دو محسنِ جنبش چرا چیزی نمی‌گین؟» من و آقای محسن مخملباف خیلی هم شادمانیم که شما ما رو لایق صدا کردن «دو محسن» می‌دونید. به هر حال این نکته، ما خواب نبودیم، واقعاً مشغول جمع‌آوری همهٔ حرف‌ها و بحث‌ها و اینهایی بودیم که من امروز بتونم خدمتتون بگم.
یک بخش سؤال‌ها این است که «این دادگاه چرا تشکیل شده؟» این دادگاه، دادگاهیست که درواقع اعترافات رو قبلاً گرفتند؛ ولی به قدری افتضاح بود که حتی وزارت اطلاعات حاضر نشد اون رو تأیید بکنه و معتقد بودند که این خیلی سسته و مردم رو بیشتر عصبانی می‌کنه. این اعترافات هم هیچ ارزشی نداره؛ برای اینکه مطمئن باشید زندانی‌ها رو در فضایی نگه داشتند که یک دونه از این تظاهرات و خروش شورانگیز مردم رو اصلاً نمی‌دونند و با اطلاعات نادرست، فشارهایی که بهشون می‌آرند، اونها هرچی بگن فاقد هر ارزشیست و ما باید، وظیفه‌مونه که امروز هم که برای تظاهرات می‌ریم، عکس‌هاشون رو ببریم و از اونها به عنوان قهرمان یاد کنیم. آقای ابطحی یا دیگران، مهم نیست در تلویزیون چی بگن! و این دادگاه یک مقدمه‌ای هم هست بر تحلیف؛ می‌خوان تند تند همه چیز رو بگن تموم شد و فکر می‌کنند که اگه بگن تنفیذ و تحلیف]تموم شد [و پای آقای رفسنجانی و موسوی و کروبی و خاتمی رو هم بکشند وسط، اونها رو هم بترسونند؛ تیتری که کیهانِ تهران امروز زده،] فکر می‌کنند[ موتور اونها هم از کار می‌افته؛ بعد دیگه مردم هم می‌نشینند سر جاشون. اصلاً درکی ندارند از اینکه عمق نارضایتی و اعتراض مردم چقدر بزرگه و چقدر گسترده‌ست و این موج را سرِ باز ایستادن نیست.
اما بیام سر اینکه امروز یک شنبه به دعوت خانوادهٔ زندانیان سیاسی، ساعت ۱۱ صبح جلوی دفتر آقای هاشمی شاهرودی، واقع در خیابان ولیعصر، تقاطع جامی و پاستور شرقی، اون چهارراه، دعوت کردند خانواده‌های زندانیان سیاسی که اجتماع دارند و از مردم خواستند که اونها رو تنها نگذارند. این اولین کاریست که امروز خواهش می‌کنم هرکسی که این صدا رو می‌شنوه و امکان داره به اونجا بره و خانوادهٔ این قهرمان‌های زندانی ما رو تنها نگذارند و کسانی هم که نمی‌تونند برن تظاهرات، با همون روشی که داشتیم، با ماشینشون برن خیابون‌های اطراف، ترافیک رو کند بکنند، بند بیارن، این خودش بهترین کمکه یا بوق بزنند یا حالا اگه بوق هم نمی‌زنند، همینقدر که مثل ونزوئلا که یک موقع کرده بودند کندتر از عادی برن یا دو تاشون هم خراب شند، وایستند، ترافیک بسته بشه، سرکوب‌گرها نمی‌تونند جابجا شند و بچه‌هایی که دارند تظاهرات می‌کنند راحتند.
این رو هم کاملاً خواهش می‌کنم حواستون باشه؛ اونجا برای اینکه نزدیک بیت رهبری، به دفتر رئیس‌جمهوری و شواری عالی قضایی، اونها همه در همون منطقه هست، پشت همون خیابون پاستوره، امکان اینکه از جلوترها ببندند خیابون‌ها رو و با دستور تیراندازی ایستاده باشند هست، بنابراین خواهش می‌کنم مراقبت از خودتون بکنید و اگر این کیفیت بود، از سمت شمال از پارک دانشجو تا میدون ولیعصر به بالا می‌تونه تظاهرات شه؛ پایین هم از میدون منیریه تا راه‌آهن می‌تونه باشه و همین‌طور هم خیابون‌های اطراف. ضمن اینکه در سطح شهر هم ما می‌تونیم تظاهرات پراکنده داشته باشیم، با روشی که ترافیک رو درواقع کند بکنیم و هر منطقه و هر محله می‌تونه مال ما بشه و تظاهرات پراکنده با همون کارهایی که پنجشنبه انجام شد و این خیلی خوب حاکمیتِ ما رو، کنترل شهر رو به دست ما نشون خواهد داد؛ همین هم در تمام شهرستان‌ها.
از سنندج پرسیده بودند ما چکار بکنیم؟ اگر این پیام من بهشون برسه، این است که در شهرستان‌ها هم اگر امکان داشته باشه، جلوی ادارات دادگستری به عنوان اعتراض به این نمایش‌های دادگاهی در تهران یا دادگاه‌های نمایشی و اگر امکان نداشته باشه، تظاهرات پراکنده در سطح شهر برای امروز یکشنبه. شب اون کاری که اسمش رو بچه‌ها همه گذاشتند اتو کردن و اون اینه که به شبکهٔ برق، وقتی اتو و وسایل پرمصرف رو سر ساعت پخش اخبار سراسری و خبر این دادگاه‌های نمایشی می‌خواد پخش بشه [ساعت] نه شب، اگر وسایل پرمصرف رو بزنیم به برق، درواقع باعث خواهد شد که مصرف در شبکه می‌ره بالا و شبکه لرزان می‌شه؛ نمی‌خواهیم کل کشور collapse بکنه بیفته که اونجوری دو سه روز ممکنه تمام نیروگاه‌ها بخوابه و توی این گرما اصلاً صلاح هم نیست، کار درستی هم الان نیست مردم رو به عذاب بندازیم. ولی اگر بلافاصله مصرف رو ببریم بالا، به دلیل اینکه برق اضافه‌ای ندارند وارد شبکه بکنند، ناچار می‌شند که یک جاهایی رو به موازات، خاموشی بدند و این همونیست که ما هم می‌خواهیم. هم به زحمت می‌افتند، می‌دونند از تلویزیونشون نمی‌تونند استفادهٔ راحت بکنند، به‌خصوص اگر در سطح کشور باشه و هم اینکه این کار باعث می‌شه که در اون بخش‌هایی که حداقل خاموشی رو می‌دن، منظور ما حاصل می‌شه و اون این است که عملاً درواقع گویی تلویزیون رو تحریم کردیم و هیچ‌کس نگاه نمی‌کنه؛ نمی‌تونند از این وسیله‌شون استفاده بکنند. لذا نکتهٔ دیگه این است که ساعت ده شب بعد از این، الله‌اکبر پاسخ خیلی خوبیست که روی بام‌ها می‌شه داد به این نمایشاتی که راه انداختند و شعارهای دیگه‌ای که داده می‌شه؛ این از یکشنبه.
دوشنبه ۱۲ امرداد، روز تنفیذ حکمه از طرف آقای خامنه‌ای به آقای احمدی‌نژاد. تنفیذ حکم از آقای خامنه‌ای، با توجه به اینکه آقای منتظری و روحانیون صاحب‌نام، آیت‌الله‌های عظمایی که اونها صاحب فتوا هستند و اونها صاحب رأی شرعی هستند، اونها فتوا دادند که حکومت آقای خامنه‌ای، حکومت جور و ظلمه و اصلاً فاقد وجاهت شرعیه؛ بنابراین اصلاً تنفیذ خودش از بیخ باطله. لذا هیچ احتیاج به کار زیادی نداره، الا اینکه روز اگر توانستید همین تظاهرات پراکنده در سطح شهر، بچه‌هایی که فعال هستند می‌تونند با استفاده از بند آوردن ترافیک، کارگر می‌افته. ولی شب کار خیلی خوبی که می‌شه کرد دوباره وقتی قراره تلویزیون پخش کنه، همون ساعت اخبار، اتو کردنِ خبر و [ساعت] ده هم الله‌اکبر. بعد از اون توی محله‌ها دوشنبه شب کار خوبی که بچه‌ها کردند این است که تظاهرات پراکندهٔ شبانه، خودشون به شوخی می‌گن «رزم شبانه»، ولی رزم بدون خشونت، در اقصی نقاط تهران می‌تونند راه بندازند، حرکت بکنند؛ باز از همون فرمول ترافیک استفاده بکنند، ماشین‌ها رو بیارند توی خیابون؛ یکی دو ساعت این کار رو بکنید، تمام سرکوب‌گرها رو دور شهر می‌چرخونه و اعتراضتون رو هم اعلام کردید.
اما می‌ریم روز چهارشنبه؛ روز چهارشنبه، روز تحلیف یا سوگند خوردن در مجلسه که اینجا در واقع تظاهرات بزرگمون خواهد بود. ما چهارشنبه ساعت نه صبح، محل اصلیمون رو می‌گذاریم میدون بهارستان که اطراف مجلسه. باید اونهایی که توی مجلس نشستند، وکلایی که می‌خوان شرکت کنند در این مراسم قلابیِ رئیس‌جمهور قلابیِ تحمیلی، باید بدونند که دیگه وکیل مردم نیستند. درهمهٔ شهرها خانواده‌هاشون، خودشون از طرف مردم زیر فشار قرار خواهند گرفت و بهشون اخطار خواهد شد و اون اطراف خیلی خوبه که وقتی توی مجلس می‌خوان سوگند بخورن، بدونند که بیرون از مجلس مردم هزاران نفر هستند. اگر مجدداً دیدید که امکان تجمع نیست، درگیری ممکنه پیش بیاد، از همین روش پراکنده بودن استفاده می‌کنید با استفاده از ترافیک. شب هم موقع پخش، همون اتو کردن و همون داستان الله‌اکبر گفتن و تظاهرات شبانه رو خواهیم داشت.
اما نکته‌ای که در تحلیف لازمه، اینست که باید اعلام کنیم مجلس اونجاست که ملتند، رئیس‌جمهور منتخب ملت آقای موسویه و یک مملکت، یک دولت، اما به رأی ملت. پنجشنبه شب هم حالا فردا شب توضیح می‌دم، چون شب نیمهٔ شعبانه می‌توانیم که از فضای اون شب استفاده بکنیم. عرضم رو همین‌جا تموم بکنم و تا فردا شما رو به خدای بزرگ می‌سپارم. شاد و پیروز باشید. [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]

خلاصه صحبت های دکتر سازگارا یکشنبه یازده مرداد -

یکشنبه یازده امرداد
سوال شده که برنامه این هفته که روزهای تنفیذ و تحلیف است چیه ؟
ما مشغول جمع آوری حرف ها و بحث ها بودیم.
سوال دیگر درباره دادگاه :
به قدی افتضاح بود که حتی وزارت اطلاعات هم حاضر نشد تائید کنه و گفتند آنقدر سست بوده که مردم رو بیشتر عصبانی می کنه. این اعترافات هیچ ارزشی نداره چون زندانی ها در فضایی نگه داشته شده ا ند که هیچ خبری از تظاهرات مردم ندارند و هر حرفی بزنند فاقد ارزش است.
وظیفه ما شرکت در تظاهرات ِ امروز با عکس های آنهاست. آقای ابطحی و دیگران.
این دادگاه مقدمه تحلیف است که تند بگویند همه چیز تمام شد و فکر می کنند اگر بگویند تنفیذ و تحلیف شد و تمام شد و فکر می کنند که پای آقای رفسنجانی و موسوی و خاتمی و کروبی رو هم بنشونند سر جاشون دیگه مردم هم ساکت می شن می شینن. اصلا درکی ندارند از اینکه عمق نارضایتی و اعتراض مردم چقدر گسترده ست و این موج را سر باز ایستادن نیست.

اما درباره امروز یکشنبه : به دعوت خانواده های زندانیان سیاسی ساعت یازده صبح جلوی دفتر آقای شاهرودی واقع در خیابان ولی عصر ، تقاطع جامی و پاستور شرقی ، اون چهار راه ، خانواده های زندانیان سیاسی دعوت کرده اند که اجتماع دارند و از مردم خواسته اند که آنها را تنها نگذارند. این کاریست که خواهش می کنم امروز هر کسی این صدا رو می شنود و ا مکان دارند به اونجا بره و خانواده های قهرمانان زندانی ما رو تنها نگذارند. آنها که نمی توانند بروند هم به هر طریقی که می توانند خیابان ها را بند بیاورند و راه سرکوبگر ها را دچار اشکال کنند.
اونجا نزدیک بیت رهبری و دفتر رئیس جمهوری و شورای عالی قضایی همه در همان منطقه هست، امکان اینکه از جلو تر ها ببندند خیابان ها را و دستور تیراندازی هم داشته باشند هست، بنا بر این از خودتون مراقبت کنید و اگر اینطور بود، از سمت شمال از پارک دانشجو تا میدان ولیعصر به بالا و پایین هم از میدان منیریه تا راه آهن می تونه تظاهرات باشه. ضمن اینکه در سطح شهر هم می تونیم تظاهرات پراکنده داشته باشیم. مثل کار هایی که پنجشنبه انجام شد.
همین کار هم در تمام شهرستان ها . اگر این پیام به شهرستان ها هم برسد جلوی ادارات دادگستری اعتراض به دادگاه ها نمایشی و تظاهرات پراکنده.
شب اطو کردن سر ساعت پخش اخبار سراسری. اگر مصرف بره بالا چون برق اضافه ندارند ناچارند جاهایی را خاموشی بدهند و به زحمت بیافتند چون دیگر از تلویزیونشون نمی تونن اینطور استفاده ها رو بکنند. و منظور ما حاصل میشه و عملا تلویزیون تحریم میشه.
ساعت ده شب ، الله اکبر هم پاسخ خوبیست به این نمایشاتی که دارند می دن
دوشنبه : روز تنفیذ حکم از طرف آقای خامنه ای. این تنفیذ با توجه به اینکه روحانیون صاحب نام و صاحب فتوا گفته ا ند این حکومت، حکومت جور است و فاقد وجاهت شرعی است ، تنفیذ خودش باطله و نیاز به کار زیادی نداره مگر اینکه اگر شد همین تظاهرات پراکنده رو برگزار کنید. ولی شب سر پخش اخبار اطو و ساعت ده الله اکبر و بعد از اون توی محله ها تظاهرات پراکنده شبانه در تمام نقاط تهران در حد یکی دو ساعت که سرکوبگر ها رو دور شهر بچرخونیم. و ا عتراضمون رو هم اعلام می کنیم
چهارشنبه :
سوگند خوردن در مجلس ، تظاهرات بزرگ ما خواهد بود. ما چهارشنبه ساعت 9 صبح محل اصلی مون رو میگذاریم میدان بهارستان که اطراف مجلسه. باید اونهایی که در مجلس هستند، و می خواهند در این مراسم قلابی رئیس جمهور تحمیلی شرکت کنند، باید بدانند که دیگر وکیل مردم نیستند. در تمام شهر ها از طرف مردم زیر فشار قرار خواهند گرفت و بهشون اخطار داده خواهد شد.
اگر مجددا دیدید امکان درگیری وجودداره از روش پراکنده بودن استفاده می کنیم. شب هم جریان اطو ساعت 9 و الله اکبر ساعت 10 و تظاهرات شبانه رو اجرا کنیم.
اما نکته ای که در تحلیف لازمه اینست که اعلام کنیم "مجلس جائیست که ملت هست" و "رئیس جمهور منتخب ما آقای موسویه" و " یک مملکت یک دولت / اما به رای ملت"
پنجشنبه شب هم چون شب نیمه شعبانه می توانیم از فضای آنشب استفاده کنیم که فردا شب توضیح میدم.
عرضم را تمام می کنم تا فردا شاد و پیروز باشید.


۱۳۸۸ مرداد ۱۰, شنبه

شنبه 10 مرداد- قسمت دوم

سلام
بازهم همون بامداد شنبه ۱۰ امرداد ۱۳۸۸ و ۱ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
من عذرخواهی بکنم از دوستانی که این صحبت‌ها رو پیاده می‌کنند که امروز داره در دو قسمت می‌شه و کار اونها زیاد می‌شه؛ ولی بارمون با یک ده دقیقه بار نشد و ناچاریم که این دومی رو هم صحبت کنیم. قبل از اینکه بقیهٔ بحث تظاهرات رو انجام بدم، این رو بگم که خیلی سؤالات اومده که در این هفته‌ای که در پیشه، اگر دیگه کودتاچی‌ها نترسند و برنامه رو عوض نکنند، دوشنبه تنفیذ حکم آقای احمدی‌نژاده، چهارشنبه تحلیفه، یعنی سوگند خوردن در مجلس و جمعه هم نیمهٔ شعبانه که جشن و چراغونیه و شَبِش هم طبیعتاً مردم توی خیابون‌ها هستند. بنابراین برای این سه تا نکته چه برنامه‌ای داشته باشیم، امروز انشاءالله نهایی می‌شه و من در برنامهٔ فردا خدمتتون عرض خواهم کرد. سعی هم می‌کنم بلکه خودم رو به یکی از برنامه‌های صدای آمریکا هم برسونم، شاید بتونم از اونجا هم بهتر خدمتتون صحبت بکنم. مجموعهٔ پیشنهاداتی که اومده داره بررسی می‌شه و انشاءالله نهایی خواهد شد.
اما نکتهٔ دیگه این است که من قول داده بودم که اون ارزیابی سی روزه که باید الان اسمش رو بگذارم ارزیابی چهل روزه از این جنبش رو، مجموع کارهایی که تا الان کردیم، قرار بوده بکنیم تاکتیک‌های ما، تاکتیک‌های حکومت و کارها و پیشنهاداتی که از این به بعد داریم رو، همه رو یکجا بیارم در دو یا سه برنامهٔ جداگانه بدم؛ متأسفانه به دلیل این کارهای روزمره و کارهایی که داشتیم، عقب افتاده؛ امیدوارم در چند روز آینده نهاییش کنم و اون رو هم بتونم خدمتتون بدم.
این رو می‌گم برای اینکه بعضی‌ها هم سؤال کردند که خوب، حالا ما این هفته هم کارهامون رو کردیم، اومدیم احمدی‌نژاد تحلیفش هم انجام شد و اومد گفت من رئیس‌جمهورم، بعدش چیکار کنیم؟ بعدش خیلی کارها داریم بکنیم؛ همین الان هم آقای احمدی‌نژاد مدعیه که رئیس‌جمهوره و مهم این است که اولاً ما او رو به رسمیت نمی‌شناسیم و تا پایین کشیدن کودتاچی‌ها از پا نمی‌نشینیم و حق ملت رو پس می‌گیریم، رأی مردم رو پس می‌گیریم و می‌ریم کودتاچی‌ها رو هم محاکمه می‌کنیم؛ اما برای اینکه به اون برسیم باید که یک سری فعالیت‌هایی بکنیم که لیست کاملش رو من سعی می‌کنم در بیارم و خیلی کارهای دیگه هم باید بکنیم، تا انشاءالله بتونیم که به پیروزی برسیم.
برگردیم به تظاهرات؛ حرف این بود که روز پنجشنبه عظمت و بزرگی ئی که در سطح کشور اتفاق افتاد، بسیار بالا بود. بگذریم از حرف‌های خنک و بی‌مزهٔ امثال کیهان و تلویزیون ایران و نمی‌دونم اینهایی که «چندصد نفر، چند هزار نفر بودند!» آبروی خودشون رو می‌برند؛ وگرنه در یک محلهٔ تهران، فرض کنید فقط یوسف‌آباد فیلم‌هاش که اومده، مجموع جمعیتی که در اقصی نقاط هستند و بچه‌ها هر کاری دلشون خواسته کردند، به مراتب بیشتر از چند هزار نفره؛ یا فقط توی خیابون مطهری در تهران، جمعیتِ چند هزار نفری هست و اقصی نقاط تهران؛ و واقعاً اون یک میلیون نفر با مجموع مردمی که اومدند توی خیابون، «به دَمی یا دِرمی یا قدمی یا قلمی» هر کس به اندازهٔ توانش کمک کرد به حرکت روز پنجشنبه، واقعاً اغراق نیست اگر بگیم چند میلیون نفر در سطح کشور کمک کردند و این حادثهٔ بزرگ اتفاق افتاد.
این تاکتیک بسیار مؤثر بود که هم از شب‌بودن استفاده شد هم کمک کردند مردم با ماشین‌ها، خیابون‌ها بند اومد، ترافیک سنگینی شد، سرکوب‌گرها نتونستند جابجا شند. هم اینکه این پراکندگی، هر کس در محله‌ای که حتی شاید بهتر می‌شناخت خیلی‌ها بودند تونست که اینطور خوب کار بکنه. بنابراین ما این تاکتیک رو، تظاهرات به سبک ایرانی رو [که] برامون کار کرده، در فعالیت‌های بعدی هم نباید از دست بدیم.
نکتهٔ مهم این است که این کمیته‌هایی که شکل گرفته و در این تظاهرات هم فعالین خیلی خوب خودشون رو حفظ کردند، اگرچه مجموع گزارش‌ها نشون می‌ده شاید تا هفتاد هشتاد نفر در تمام سطح کشور، ما دستگیری داشتیم؛ ولی خوشبختانه از فعالین و دست‌اندرکاران کمتر گزارش رسیده که دستگیری داشتیم؛ داریم یک گزارش‌هایی ولی در مقابل چند میلیون آدمی که کار کردند خیلی خوب بوده و خوشبختانه تا اینجا من گزارشی رو نگرفتم که کسی کشته شده باشه و خیلی خوب تونستیم حفاظت بکنیم از خودمون.
این نکته که تا الان هروقت اومدیم عمودی ارتباط گرفتیم، اومدیم توی خیابون و با حکومت حرف زدیم؛ ارتباطات افقی خیلی مهمه، یکی از سه روش گسترش جنبش ما مسئلهٔ گسترده کردنش در اقشار مختلف، در گروه‌های مختلف و این فعالین ارتباط داشتنشون با همه، فعالینی که الان خیلی زیاد داریم. من نگاه می‌کردم، می‌دیدم جنبش در صربستان علیه میلوسویچ، اون سازمان دانشجویی آتپور روز اول فقط یازده نفر بودند؛ ولی وقتی خوب حرکت کردند، به فاصلهٔ کوتاهی یک ملت باهاشون حرکت کرد و اون دیکتاتور رو کشیدن پایین. الان ما شاید فقط یازده هزار گروه مختلف داشته باشیم در سطح تهران و شهرهای مختلف که اگر خوب حرکت بکنیم، نیروی خیلی بزرگیه. ما جاهایی که در سطح شهر الان ارتباطات افقی لازمه، اون روشی که در نوار قبلی صحبت کردیم، گروه‌های ده بیست نفره که خوب همدیگر رو بشناسند، وقتی در یک جای شهر تنها می‌شند، نیروی سرکوب‌گر نیست، نفوذی نیست، وقتِ خیلی خوبیست که باهمدیگه ارتباط بگیرند، هم رو بشناسند، ارتباطات افقی برقرار شه. سلسله اعصاب هر جنبشی ارتباطاته! ارتباطات اگر خوب برقرار بشه، سرعت می‌ده به جنبش. البته جایی هم هست که سرکوب‌گرها از همون جا هم به هر جنبشی صدمه می‌زنند. بنابراین حفاظت از ارتباطات هم خیلی واجبه.
من دیدم بیشترین وسیله‌ای که استفاده می‌شه، تلفن‌های ایران‌سله که با یک کپی شناسنامه می‌شه خرید و کار کرد. این وسیلهٔ خوبیست؛ ولی موبایل مشکلات خودش رو داره، هزینه‌ش هم بالاست. اگر جاهایی به اینترنت دسترسی هست، امکان برقراری تماس اینترنتی هست، سایت skype (اسکایپ) فوق‌العاده امنه؛ در ایران ممکنه فیلتر باشه، می‌تونید با فیلترشکن بهش برید و دانلودش بکنید. پروتکل امنیتی که این سایت داره بالاست، به‌خصوص برای Audio (صدا) و حرف زدن از همهٔ زمینه‌های دیگرش هم امن‌تره؛ تقریباً نزدیک به صفره امکان [اینکه] کسی بشکوندش. بنابراین می‌تونید skype رو دانلود کنید و از طریق اینترنت، حداقل فعالین، هر یک آدم مسئولی با آدم مسئول جای دیگه، در شهرستان دیگری یا در همون تهران ارتباط بگیرند، راحت با هم حرف بزنند. همین‌طور هم هست Gmail (جی‌مِیل)، ایمیلی که در Google (گوگِل) شما می‌سازید؛ Yahoo (یاهو) خیلی امن نیست، شکوندن یاهو سخت نیست؛ ولی Gmail هم فوق‌العاده امنه، به‌خصوص اگر اون Security Feature (ویژگی امنیتیش) رو فعال کنید. باید به قسمت Settings برید، از اونجا که کلیک بکنید قسمت General و از اونجا اونوقت میایید اون Always use https رو باید فعال بکنید. الان به طور معمول ایمیل شما [آدرسش] http هست؛ ولی وقتی از این مسیر برید، https که اون Sش Security و امنیته فعال بکنید، این ایمیل هم فوق‌العاده امنه. برای احتیاط بیشتر می‌تونید یا یک اسمی باشه که اون دوستِ شما هم می‌دونه، اسم خودتون نباشه؛ همین‌طور هم توی skype، [یک] ID (شناسه) داشته باشید که اسم خودتون نباشه، ولی دوستتون می‌دونه؛ این هم وسیله‌ایست که سرعت ارتباط شما رو با هم بالا می‌بره، تاکتیک‌پذیریِ مجموعهٔ جنبش رو افزایش می‌ده. من خواهشم این است که کار بکنید روش؛ هر سؤالی دارید بپرسید، دوباره براتون مطرح بکنیم. چون ما این ارتباطات رو برای بخش‌های بعدی جنبش احتیاج داریم و فعالیت‌هایی که در پیشه.
من عرضم رو همینجا با دوتا خبر تموم بکنم: یکی تأثیر همین حرکت پنجشنبه که به همهٔ دنیا سرایت کرد، به طور قطع دوتا خبریست که به نظر من کاملاً متأثر از این بوده. یکی اینکه دیروز در سنای امریکا تحریم بنزین برای ایران تصویب شد؛ حالا جزئیاتش رو در خبرها خواهند گفت. یکی هم اینکه یکی از اون شرکت‌هایی که ما در ایران تحریمش کردیم و مؤثر بوده، به دست و پا افتاده؛ اومده تماس گرفته که من چیکار بکنم که دست از سرم بردارید و از تحریم ملت ایران بیام بیرون!؟ حالا جزئیاتش رو بعداً خدمتتون عرض می‌کنم. عرضم رو همینجا تموم بکنم، تا فردا شاد و پیروز و موفق باشید. [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]

ده مرداد - قسمت اول

(قسمت اول)
سلام
بامداد شنبه ۱۰ امرداد سال ۱۳۸۸ و ۱ آگوست ۲۰۰۹ میلادی
روز گذشته تقریباً تمام وقت من و خیلی بچه‌های دیگه‌ای هم که کار می‌کردیم، به مرور تمام فیلم‌هایی که رسیده [و] هنوز هم ادامه داره، از واقعهٔ بزرگ روز پنجشنبه گذشت و گزارش‌هایی که برای ما فرستاده بودید.
من ابتدا این نکته رو بگم، مقالهٔ خیلی خوبی آقای دکتر رامین احمدی داره تحت عنوان «کارزار مبارزات بی‌خشونت» که اون تو، ایشون توضیح داده که چگونه می‌تونید گزارش تهیه کنید و از یک آکسیون مبارزاتی که بوده، چه نکاتی رو خوبه ببینید و گزارش بدید. من سعی می‌کنم لینک این مقاله رو هم روی سایت خودمون بگذارم(*)، از طریق googlegroup هم بفرستم براتون؛ ولی خودتون هم می‌تونید زیر اسم ایشون، مثلاً از توی گویا نیوز gooya.com پیداش بکنید. به هر حال این گزارش‌ها خیلی هم مهمه، گزارش‌هایی که هر کس از هر شهری داره؛
وقتی ما همهٔ اینها رو گذاشتیم کنار همدیگه در سطح کشور، تازه پی بردیم به عظمت اتفاقی که روز پنجشنبه در سراسر ایران افتاد. خیلی شهرها از قلم افتاد؛ مثلاً فرض کنید الان توی ذهن من ارومیه هستش که تازه گزارش‌هاش رسیده و تظاهراتیست که در اونجا بوده و در تهران به قول روزنامهٔ «واشنگتن پست» که نوشته بود دیروز بیش از سه ساعت، تمام شهر در کنترل مردم بود و وقتی مردم تازه رفتند خونه‌هاشون، پلیس دوباره کنترل شهر رو به دست گرفت. حرکت بزرگی که حالا که می‌گذاریمش کنار هم نگاهش می‌کنیم، چندین نکته‌ست که من فکر می‌کنم خوبه با همدیگه مرور کنیم. نکات خیلی زیاد و ریز و درشت داره، ولی باید همه رو نگاه کنیم.
نکتهٔ اول این است که نشون داده می‌شه در هر جایی، وقتی تظاهرات می‌خواد شکل بگیره، اون هستهٔ تظاهرات خیلی مهمه؛ اون هستهٔ اولی که ممکنه بیست نفر، چهل نفر باشند، در محلی که اعلام شده و کاری رو شروع می‌کنند، بلافاصله دورشون مردم دیگه میان جمع می‌شند و اضافه می‌شند. به همین دلیل هم نیروهای سرکوب‌گر سعی می‌کنند هسته‌های اولیه شکل نگیره، سرکوب می‌کنند.
نکتهٔ دیگه این است که ما ایرانی‌ها که معروفیم که خیلی وقت‌شناس نیستیم، دیر میاییم و خیلی‌ها تعلل می‌کنیم در رفتن به این کارها، این یک مقداری باعث دردسره؛ برای اینکه اون هسته‌های بچه‌های فعالی که میان هستهٔ اولیه تظاهرات رو شکل بدند، مثلاً سر ساعت شش میان، اما بقیه یکی می‌خواد هفت بیاد، یکی می‌خواد هشت بیاد، اونهایی که اول اومدند حتی گاهی در خطر می‌افتند؛ گاهی نطفهٔ اون تظاهرات شکل نمی‌گیره، مثل سلولی که دورش به سرعت مردم جمع می‌شند. بنابراین یک مقداری هم وقت‌شناسی اینجا لازمه برای اینکه یک تظاهرات بزرگی شکل بگیره.
نکتهٔ دیگه‌ای که دیده می‌شه در مجموع اینها و گزارش‌هایی که رسیده، این است که خیلی جاها بچه‌ها کمیته‌های محلی و منطقه‌ای تشکیل دادند که بسیار کار واجب و درستیست. من بعداً به این بیشتر خواهم پرداخت و این کمیته‌ها همدیگر رو می‌شناسند، به‌خصوص وقتی بچه‌محلند یا بچه‌های هم‌دانشگاهیند یا هم‌مدرسه‌ایند که سابقه دارند با هم، خیلی راندمانشون بالاتر می‌ره و امکان نفوذی توشون کمتر می‌شه. بعد گاهی یک حلقه دارند به هستهٔ دیگه‌ای که در محل دیگه‌ست یا در دانشکدهٔ دیگه‌ست یا در بخش دیگهٔ دانشکده‌شونه و چون اون دوتا آدم در دوتا کمیته، در دو تا حلقه، همدیگر رو می‌شناسند، هر دو حلقه می‌تونند به هم اعتماد کنند؛ اینطوری امکان نفوذِ نفوذی‌های هم کم می‌شه.
همینجا این سؤالی رو که قبلاً وعده کرده بودم و روش ما کار هم کردیم، سعی کردیم تجربهٔ کشورهای دیگه، به‌خصوص در انقلاب رُز در اوکراین اتفاق افتاده بود که روس‌ها می‌اومدند آدم وارد گروه می‌کردند، شناسایی کنند، بگیرند؛ رفتیم سعی کردیم همه رو مطالعه کنیم، ببینیم چه راه‌حل‌هایی داشتند. بهترین راه‌حل همینیست که بچه‌ها در ایران هم دارند می‌کنند؛ دسته‌های کوچک ده نفره، بیست نفره که همدیگر رو بشناسند، اون دسته به هم اعتماد داشته باشه، حداکثر یک آدمِ شناس در دستهٔ دیگه داشته باشند که اونوقت هر دو دسته به هم اعتماد می‌کنند و اگر نفوذی واردشون بشه، هم به سرعت می‌شناسند، هم می‌تونند از اطرافش پراکنده شند؛ هم برعکس، کاری که مثلاً در اوکراین می‌کردند این بود که باهاش عکس می‌گرفتند، اون آدم نفوذی رو وادار می‌کردند شعارهای تند بده و به این ترتیب اون رو در یک جریانی قرار می‌دادند که هم شناسایی می‌شد، هم حرفهایی زده بود که ازش عکس و فیلم و اینها داشتند. به هر حال هر دو کار رو هم می‌شه کرد؛ اگر گروه همدیگر رو بشناسه و نفوذی رو بتونه اونوقت به این ترتیب تشخیص بده. ولی نکتهٔ به هرحال این هسته‌هایی که روز پنجشنبه دیده شدکه شکل گرفته بود، از روی گزارش‌ها هم ما در آوردیم، بسیار مؤثر واقع شده در اینکه در اقصی نقاط تهران و شهرهایی مثل اصفهان یا شیراز یا جاهای دیگه تظاهرات راه بیفته و شکل بگیره.
نکتهٔ ریز دیگه‌ای که دیده می‌شد این بود که پلیس خیلی جاها تصمیمش بر این بوده که بزنه و چون می‌دونید حتی کشتن ممکنه گاهی تأثیر زدن رو نداشته باشه؛ برای اینکه زدن، تحقیرآمیزه شما رو ممکنه ناامید کنه، برنجونه، بترسونه؛ در حالی که ممکنه اگر تیری بخوره، کسی کشته شه، بقیهٔ مردم تشجیع بشند و شدیدتر مبارزه کنند. بنابراین کاملاً دیده می‌شد که هدفشون زدن و کتک زدن و متفرق کردنه و متأسفانه از مجموع گزارش‌ها دیده می‌شه که اینها خیلی اصرار دارند توی سر بچه‌ها بزنند؛ یا ناشیند و نمی‌دونند یا دستور سازمانیشونه توی سر بزنند که اونوقت خدای نکرده خسارت‌های بزرگ داره؛ ممکنه که خونریزی‌های مغزی بده و آسیب بزنه. بنابراین اگر نزدیک شدید و پلیسی می‌خواست بزنه، چاره‌ای نداشتید، حتماً و حتماً از سرتون محافظت کنید. ولو به قیمت شکستن دستتون تموم بشه، سعی کنید از سرتون محافظت کنید و اون دستورالعمل عمومی رو هم یادتون نره؛ به محض اینکه یکی از جمع جدا افتاد، بقیه باید بیان به کمکش، با پلیس همین که حرف بزنند، صحبت کنند، دورش رو بگیرند، مشغولش کنند، اون یک نفر می‌تونه از دست پلیس نجات پیدا کنه و حتی‌المقدور از دسته نباید کسی جدا بیفته. ولی به هر حال نکته‌ای که باز دیده می‌شد، اینه که از سرتون محافظت کنید؛ برای اینکه ظاهراً به نظر می‌رسه این آقایون دستورشونه عرض کردم یا ناشی‌گریشونه، سعی می‌کنند توی سر بزنند.
نکتهٔ دیگه این است که این تاکتیک مبارزات ایرانی، که عرض کردم معروف شده به مبارزات به سبک ایرانی، روز پنجشنبه در شهر تهران دیده شد که بسیار بسیار خوب کار کرد. یعنی این که مردم اومدند توی خیابون، اولاً از خونه اومدند بیرون به‌خصوص بعد از تاریکی هوا؛ الان از محله‌های مختلف تهران که گزارش‌ها رسیده، من واقعاً وقتی همه رو می‌گذارم کنار هم، فیلم‌هایی که از نقاط مختلف رسیده می‌گذارم کنار هم، می‌بینم که حرفی رو که دیروز زدیم اغراق نیست اگر بگیم در تهران بالای میلیون نفر اومدند و در تمام سطح شهر پراکنده بودند. این تاکتیک که ماشین‌ها هم اومدند، خیلی مردم با آوردن ماشینشون کمک کردند، بوق زدند، V نشون دادند، ترافیک رو بند آوردند؛ جابجایی نیروهای سرکوب‌گر فوق‌العاده دشوار بوده و غیر از اون، چون پراکنده شد کمیته‌های بچه‌های فعالین در سطح شهر، اصلاً معلوم شد که امکان سرکوب ندارند. ضمن اینکه گزارش‌هایی که از شهرستان‌ها داریم، مثلاً از اصفهان، نشون می‌ده که نیروهای تعلیم‌دیدهٔ ورزیده همه تهرانند، اون حرفی که قبلاً هم می‌زدیم. بنابراین شهرستان‌ها وقتی حرکت بکنند، اونها آزادی عمل بیشتر دارند یا فشار از روی دوش تهران کم می‌شه. من بنابراین نکته‌ام این است که این فعالیت ما در سطح شهر تهران، نشون داد که تاکتیک تظاهرات به سبک ایرانی خیلی خیلی خوب کار می‌کنه؛.
عرضم رو همنیجا تموم بکنم. این حرف رو ادامه‌ش رو در نوار بعدی بگم. برای اینکه مهمه و نمی‌تونیم برای فردا بگذاریمش؛ چون ده دقیقه سقفمون هست، همینجا تموم می‌کنم، بلافاصله نوار بعدی رو ضبط می‌کنیم. شاد و موفق و پیروز باشید.
[انگشتانشون رو به شکل V گرفتند](*)

جمعه 9 مرداد


سلام
بامداد جمعه ۹ امرداد ۱۳۸۸ ۳۱ جولای ۲۰۰۹ میلادی
خسته نباشید، دست شما درد نکنه،دیروز بسیار بسیار عالی بوددیروز در واقع ما تونستیم مزد هماهنگی خوبمون رو بگیریم،ابتدا رهبران جنبش رسما از حکومت درخواست کردند که در محل مصلی تجمع باشه و وقتی اونها اجازه ندادند روشن معلوم شد که حاضر نیستند حتی برگزاری چهلم شهدا را تحمل کنند، بعد رهبران جنبش با زیرکی مخصوصا اعلام کردند که میرن بهشت زهرا سرخاک ، هیچ کار دیگه ای نمی کنند، هیچ لغو، هیچ کاری نمی کنند به مصلی کاری ندارند ودر نتیجه مسئولیتی متوجه شون نیست اما تونستند که در یک محل عمومی ظاهر بشند ومردم ببیننشون و ده ها هزار نفر از چهل هزار نفر نوشته شده تا بعضی خبرگزاری ها هم تا دویست هزار نفر هم گفتند که در بهشت زهرا حضور پیدا کردند و این حضور و این تجمع نکته مثبتی بود که ما باید هر از چند گاهی نشون بدیم که رهبران جنبشمون رو نمی تونند حبس بکنند و حصر بکنند. اما بنده و آقای مخملباف که مامور بودیم ، مسئول بودیم که مطرح بکنیم که مراسم در سطح شهر هست در سطح شهرهای ایران هست مسئولیت گردن ماست هیچ کس هم نمی تونه به کسانی که در داخل هستند بگه که اونها دعوت کردند به تظاهرات یا توی خیابابون اومدن، فعلا هم که دستشون به بنده و آقای مخملباف نمی رسه، به این ترتیب توانستیم در سطح شهر تهران و بسیاری شهرهای کشور تجمع خودمون و حضور خودمون رو تحمیل بکنیم و اعلام بکنیم. نکته بسیار بسیار مثبت این بود که فعالین جنبش، خبرهایی که ما داشتیم این بود که کمین کرده بودند که در جایی مثل بهشت زهرا یا اگر دستشون می رسید مثلا اگرهجوم می بردند ملت به مصلی در جایی مثل مصلی که بتونند گیر بندازند فعالین رو دستگیر بکنند. این یکی از اصول این مبارزات که فعالین جنبش باید از خودشون محافظت بکنند، بچه هایی که زحمت می کشند باید قدر خودشونو بدونند و یکی از اصول کار اونها این است که کمین می کنند یک جایی که بشه دو طرفشو بست، اطرافشو بست بریزند و دستگیر می کنند بعد غربال می کنند وفعالین را می گیرند و به این ترتیب ضربه می زنند به جنبش. خوشبختانه پیروزی بزرگ دیگه ما این بود که تا اینجایی که به ما گزارش داده رسیده از فعالین جنبش دستگیری نداشتیم در هیچ کجا و با زرنگی تونستند که بچه های فعال خودشونو رو حفظ بکنند و وارد جاهایی نشند که احتمال دستگیریشون بوده. نکته خوب دیگه این بود که البته اگر می شد جمعیت در تمام در تهران در تمام خیابان ولی عصر از شمال تا جنوب صف آرایی می کرد و شمع روشن می کرد یعنی یک کمی حکومت ، عقب اگر نشسته بود ما می تونستیم یک منظره زیبای میلیونی داشته باشیم. اما آفرین به بچه های فعالی که بلافاصله وقتی که دیدند که پلیس درگیر می شه و می خواد که نگذاره که تجمع بزرگ شکل بگیره تاکتیک های مبارزات بی خشونت را رعایت کردند ، پخش شدند تو سطح شهر، به اقصی نقاط شهر رفتند و فیلم هاش الان اومده از اقصی نقاط شهر دسته های پراکنده شعار دادند بعضی جاهای شهر هر چی که دلشون خواسته گفتند هیچ کس نبود پاپی شون بشه در بعضی نقاط مثلا مثل خیابان آپادانا یا بعضی جاهای دیگه هم گزارش شده که شمع رو مردم پشت پنجره ها روی هره پشت پنجره ها روشن کردند و به این ترتیب مثل آتش بزرگی که با اشتباه حکومت سعی کرد که اون آتش رو خاموش کنه، توس سرش بزنه، جرقه هاش پخش شد در تمام شهرتهران. خبرگزاریها برآوردشون اینه که چهار برابر پنج برابر لااقل جمعیتی که در بهشت زهرا بوده هشتصد هزار نفر یک میلیون نفر در سطح شهر تهران پراکنده بودند. بررسی های هم که ما کردیم این است که شب که شده مردم بیشتر اومدند بنابراین به راحتی می تونیم بگیم که بالای میلیون نفر دیروز پنج شنبه برای بزرگداشت شهدای جنبش در سطح شهر تهران مجددا به تمام خیابان های تهران اومدند و در واقع تاکتیک تمرین شده ما تظاهرات ایرانیست، تظاهرات به سبک ایرانی که خبرگزاری ها اسم گذاشتند و اون این است که به محض اینکه می بینیم سرکوبگرا می خوان سرکوب بکنند پخش می شیم مثل امواج دریا به همه جا می ریم دسته های پخش شده و نشون هم داده که اونها دیگه امکان مقابله و رودررویی ندارند. پیروزی بزرگ دیروز این هستش که من شخصا بسیار بسیاربسیار خوشحالم و تبریک عرض می کنم به همگان مسئله حرکت کردن خیلی شهرها بود که برای اولین بار در سراسر کشور ما گزارش هایی که داریم عکس هایی که داریم از شیراز از اصفهان به خصوص ، از اهواز که گویا درگیری هم شده که من خواهش می کنم گزارش هاشو دوستانی که بودند بدند که دقیق بررسی کنیم ببینیم که چرا درگیری شده و ظاهرا بعضی خبرهاست که سی نفر دستگیر شده اند و بتونیم جبران بکنیم جلوگیری بکنیم که دیگه اینجور دستگیری هارو نداشته باشیم از سنندج و رشت به خصوص و خیلی شهرهای دیگه که گزراش هایی رسیده که به تدریج که مهیا بشه می تونیم ارائه کنیم. پیروزی بزرگ دیگه که من دوست دارم خدمتتان گزارش بدم این است که مجددا روز پنج شنبه ایران به سطح اخبار دنیا اومد. بلافاصله خبرگزاری های بزرگ، تلویزیون های بزرگ دنیا، فیلم هایی رو که شما مرتبا روی یوتیوب می گذاشتید پخش کردند ایران اومد خبر اول دنیا، بعضی جاها خبر دوم ولی در اکثر جاها اومد خبر اول و این تبلیغاتی رو که پاره ای از طرفداران حکومت در خبرگزاری های دنیا کرده بودند که این جنبش فقط تو تهران، اونم مثلا تازه شمال شهر تهران فقط و طرفداران احمدی نژاد همه تو شهرستان ها هستند و تو جنوب شهر هستند این تظاهرات دیروز این رو خنثی کرد. با اومدن ، با ردیف شدن اسامی شهرها ی مختلف ایران مشهد مثلا با تاکتیک های جا به جا شدن بسیار خوب اطراف پارک ملت کار کرده بودند و بچه های مشهد به میون اومده بودند این اسامی که ردیف شد در دنیا و فیلم هاش هم اومد به دنیا نشون داد که این جنبش مخصوص تهران نیست و به همه شهرها سرایت کرده این جنبش مخصوص یک ناحیه تهران نیست و به همه تهران رفته و به نظر من واکنشش را همین امروز من دارم می بینم شروع کرد به اومدن از وزارت خارجه کشورها محکوم کردن ایرانو و این مانوری را که رهبران جنبش کرده بودند که ما کاملا صلح آمیز ببینید می خواهیم اجازه بگیریم نمی زارند می خواهیم سر قبر بریم گاز اشک آور می زنند دستگیر می کنند کتک می زنند مردم میان تو خیابون می خوان شمع روشن کنند حمله می کنند اجازه نمی دند این تاثیرشو در دنیا گذاشته و لحن تمام وزارت خارجه ها هم از این جنس که مردم صلح دوست و مردم آرام و مراسم غیر خشونت آمیزشان رو حکومت خواسته سرکوب بکنه و تحمل نکرده به هر حال دست همه شما رو به گرمی می فشارم، تشکر می کنم ، دست همه رو می بوسم و واقعا از صمیم قلب خوشحالم مجموعه کار بسیار خوب انجام شد اصل اساسی این است که ما هر چقدر خسارتمونو در میدون عمل کمتر کنیم شانس مشارکت عموم مردم افزایش پیدا می کنه از هر کسی به اندازه مقدوراتش باید توقع داشت اگر کسی فقط بوق می زنه در تونل رسالت باید او را هم استقبال کرد همان جور که عرض کردم از اونها می شه بعدا می شه سرباز گیری بیشتر کرد. علی قدر مراتبهم هرکه به اندازه مرتبت و وسع خودش دیروز مشارکت کرد.من به هر حال بیشتر از این صحبتم رو ادامه نمی دم فکر کردم این یک بررسی عمومی خدمت شما ارائه بکنم خوبه تا از برنامه فردا در واقع بریم سر نحوه ادامه مقاومت و خیلی تاکتیک ها یی که کار داریم و باید تمرین بکنیم از روی ارتباطات و سایر مسائلی که وعده کردیم و اون ارزیابی که داشتیم . شاد و موفق و پیروزباشید.[انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]

۱۳۸۸ مرداد ۵, دوشنبه

متن پیاده شده روز یکشنبه ۴ مرداد ۱۳۸۸

سلام
بامداد یکشنبه ۴ امرداد ۱۳۸۸ و ۲۶ جولای ۲۰۰۹ میلادی
من چند تا نکته رو باسرعت خدمتتون عرض کنم. نکتهٔ اول اینکه «بررسی سی روزه»، ارزیابی عملکرد سی روز گذشته‌مون، در واقع دوره‌ای که مبارزهٔ بی‌خشونت رو طی کردیم، به نظر می‌رسه که در این ده دقیقه‌های روزانه‌مون قابل پیگیری نیست؛ برای اینکه اینقدر مسائل جاری و روزانه و مهم اتفاق می‌افته که ما ناچاریم که این ده دقیقهٔ روزانه رو به مسائل روزانه و سؤالات و تاکتیک‌هایی که هر روز مورد نیازه اختصاص بدیم. بنابراین اونچه که من تحت عنوان ارزیابی سی روزه تنظیم کردم، به شکل مقالهٔ جداگانه‌ای درمیارم و طی دو یا سه فیلم ده دقیقه‌ای، جداگانه اون رو تصویری هم خواهم کرد و به صورت فوق‌العاده و سوا از این ده دقیقه‌ای های روزانه، فردا یا پس‌فردا خدمتون ارائه خواهم کرد. بنابراین می‌پردازیم به مسائل روز.
نکتهٔ دوم اینکه ختم یکی از شهدای جنبش، محسن روح‌الامینی، امروز یکشنبه از ساعت چهار تا شش بعدازظهر در مسجد بلال حبشی، جنب صداوسیما بالاتر از پارک ملت، خیابون ولیعصر برگزار می‌شه. به همین دلیل چند نکته‌ست که پشت هم باید عرض کنم:
یک، به همهٔ ما واجبه که برای تسلیت گفتن و همدردی با والدین و بازماندگان این شهید جنبشمون در این مراسم شرکت کنیم. من هم به سهم خودم تسلیت عرض می‌کنم خدمت والدین و تمام دوستان و بازماندگان این شهید گرانقدر جنبشمون.
دوم، این مراسم چون مجوزدار و رسمی هست، طبق اصل کلی که داریم، همهٔ ما باید در اون شرکت بکنیم و این مراسم رو سبز بکنیم.
سوم، مادران داغدار سایر شهدای گرانقدرِ ما هم در این مراسم با عکس فرزندانشون شرکت خواهند کرد. بنابراین شرکت در این مراسم، ابراز تسلیت و همدردی به مادران عزیز سایر شهدای جنبش هم هست.
چهارم اینکه ما در این مراسم، باید با کمال متانت و آرامش شرکت بکنیم و یک پارچه یا دستبند یا دستمال یا هدبند سبز یا هرچیزی که به هرحال خودتون تشخیص می‌دین، باید همراهمون باشه که اگر درگیری شد، اگر ناچار شدیم بین جمعیت بریم، به راحتی بتونیم کنار بگذاریم، در جیبمون بگذاریم و بریم؛ ولی در طی مراسم بتونیم با بستن یا پوشیدن اون پارچه‌ای که همراه داریم به راحتی سبز بودن شرکت‌کنندگان رو نشون بدیم.
نکتهٔ دیگه اینکه کسانی که در داخل مسجد می‌رند، باید طمأنینه و آرامش رو حفظ بکنند و مراسم مسجد رو دنبال بکنند؛ مگر اون جاهایی که امکان باشه که مطالبه یا شعاری رو با آرامش تموم مطرح بکنیم. اما کسانی که بیرون مسجد در خیابون قرار می‌گیرند، می‌توانند شعارها و خواسته‌هایی رو مطرح بکنند که در رأس اونها این است که ما اجازه می‌خواهیم برای تمام شهدامون، در مساجد مراسم بزرگداشت برگزار بکنیم.
نکتهٔ آخری اینکه [امروز] فرصت خوبی هم هست که تمام کسانی که شرکت می‌کنند، به همهٔ رهگذران، به همهٔ افراد، به همدیگه یادآوری و توصیه بکنند که روز پنجشنبه، مراسم چهلم و بزرگداشت تمام شهدای جنبش در تهران و تمام شهرهای کشور برگزار می‌شه و بعد از نثار گل در خیابان‌ها و محل شهادت این عزیزان و تکریم به خانواده‌های اونها، هنگام غروب آفتاب، ما در سراسر کشور مراسم شمع روشن‌کردن خواهیم داشت.
ضمناً مراسم امروز مسجد بلال از ساعت چهار تا شش که همهٔ ما باید شرکت بکنیم، عکس و فیلم هم فراموش نشه و من خواهشم این است که بخشی از دوستان، حتماً حتماً در جاهای مناسبی خودشون رو قرار بدند که بتونند عکس و فیلم مناسب تهیه بکنند، به دور از احتمالاً درگیری‌ها یا تنش‌های احتمالی که ممکنه که در طی مراسم باشه.
اما نکتهٔ سومی که می‌خواستم عرض بکنم، یک مرور کوتاهیه بر اونچه که دیروز در میدون ونک اتفاق افتاد. این حرکت، حرکتی که در میدون ونک اتفاق افتاد و منجر به پاره‌ای درگیری‌ها و دستگیری چند تن از فعالین شد، چندتا نکته رو به ما گوشزد می‌کنه. اول اینکه نفس اعتراض، کار خوبیست و به حکومت هم اخطار داد و اعلام کرد که نمی‌تواند مراسم تحلیف و سوگند خوردن برای رئیس‌جمهورِ قلابی، یعنی آقای احمدی‌نژاد، برگزار کنه؛ کما اینکه تا الان هم چند بار عقب انداختند و مشکلشون این است که حتی از داخل حکومت هم به سختی آدم‌هایی رو پیدا می‌کنند که در مراسم تنفیذ حکم یا تحلیف حضور داشته باشند، چه برسه به این که می‌دانند که هر روزی که تحلیف و سوگند خوردن رئیس‌جمهور قلابی و با اعداد غیرواقعی بخواد اعلام بشه، ما در سطح خیابون‌ها اعتراض خودمون رو خواهیم کرد و سوگند برای رئیس‌جمهور واقعی ملت به جا خواهیم آورد. بنابراین نفس حرکت دیروز میدون ونک به عنوان یک هشدار، خوب بوده.
اما یادمون باشه وقتی ما جمعیتمون مثل پنجشنبه‌ای که در پیشه زیاده و میلیونیه، حضور داریم، باهم هستیم و می‌دونیم که سرگوب‌گرها نمی‌تونند آسیبی بهمون بزنند. اما وقتی جمعیتمون کمه، اصل بر این است که ما باید اونها رو فرسایش بدیم؛ نه اینکه اونها ما رو فرسایش بدند. تظاهرات پراکنده در سطح شهرها از مهم‌ترین آکسیون‌های فرسایشیه؛ به شرط اینکه ما دستگیری نداشته باشیم، زخمی نداشته باشیم، کشته نداشته باشیم و اونها رو دور شهر بچرخونیم. بنابراین در میدون ونک وقتی که دیدیم تعدادمون کمه، کمتر از سرکوب‌گرهاست، با توجه به اینکه اونها قبلاً نیروهاشون هم در میدون ولیعصر و میدون انقلاب هم تقسیم شده بودند، بهتر این می‌بود که اونجا درگیر نمی‌شدیم؛ به خصوص اینکه سرکوبگر ها تدارک هم کرده بودند، تعدادی رو به شکل بچه‌های جنبش درآورده بودند که بفرستند توی صف بچه‌های جنبش که شناسایی کنند و یا پشت صفوف بچه‌ها ایستاده بودند. باید که اونجا هیچ عملیاتی نمی‌شد، هیچ تظاهراتی نمی‌شد و فوراً می‌رفتیم. وقتی با تلفن هم می‌فهمیدیم که دو تا مرکز دیگهٔ ما در اشغال سرکوبگرهاست، می‌رفتیم در جای چهارم، پونصد متر بالاتر جلوی صداوسیما به شکل برق‌آسا پنج دقیقه، ده دقیقه شعارمون رو می‌دادیم، اعتراضمون رو می‌کردیم، فیلم و عکسمون رو هم می‌گرفتیم و پراکنده می‌شدیم؛ یا می‌رفتیم میدون تجریش، چند کیلومتر بالاتر، اونجا تجمع می‌کردیم. ولا صد نفر هستیم، بهتره که تقسیم بشیم به سه تا دستهٔ سی نفری، در سه جای دیگه فوراً جمع شید، پنج دقیقه، شش دقیقه، برق‌آسا شعارمون رو بدیم، فیلم و عکسمون رو بگیریم و پراکنده شیم؛ تا اینکه فکر کنیم که می‌ریرم درگیر می‌شیم. چون این درگیر شدن، هم از ما فرسایش ایجاد می‌کنه، هم به سرکوب‌گرها این امکان رو می‌ده که فکر کنند که پیروز شدند، یکجا تونستند که مستقر شند و بمونند. در حالی که وقتی پخش بشیم، بریم جاهای دیگه، اونها ناچار شند جابجا شند، اونوقت خسته و فرسوده می‌شند.
نکتهٔ دیگه اینکه من باید از جانب خودم و آقای مخلمباف تشکر بکنم از اینکه اسامی مشخصات و آدرس شهدا و مفقودین داره به ما می‌رسه؛ تعدادی رسیده و بقیه‌هم امیدوارم که به تدریج برسه تا خدمتتون اعلام بکنم. نکتهٔ آخری که می‌خوام بگم: من اخبار زیادی دریافت می‌کنم، از کارخانجات، از اداره‌ها، که مدیران میانی و حتی گاهی مدیران ارشد، درواقع عملاً با جنبش دارند همکاری می‌کنند و اعتصاب ایتالیایی دارند می‌کنند، تصمیم نمی‌گیرند، کاری رو انجام نمی‌دند، کار رو معوق گذاشتند یا در رویهٔ مثلاً کنترل کیفیت سختگیری‌هایی کردند که کار خوابیده و این موج وایستوندن اقتصاد کشور شدید پیش رفته؛ که باید بگم نتیجه‌ش این شده که آمار نشون می‌ده که کل اقتصاد ایران، الان با کاهش و سقوط در تولید ناخالص ملی همراهه و علامت و اخطار خوبی به کودتاچی‌هاست که نمی‌توانند به یک ملت، با زور حکومت کنند.
تا فردای دیگه پیروز و شاد و سرافراز باشید [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]

۱۳۸۸ مرداد ۳, شنبه

شنبه سه مرداد

سلام
بامداد شنبه ۳ امرداد ۱۳۸۸ و ۲۵ جولای ۲۰۰۹ میلادی
یکی دوتا خبر رو سریع بگم و بیاییم سر بحث خودمون. خبر اول اینکه این داستان تحلیف، ظاهراً حکومت مشکلی که پیدا کرده این است که نمی‌تونه آدم‌هایی رو بیاره در مراسم تنفیذِ حکم که آقای خامنه‌ایه، مجلسم تعطیله و با این کارهای آقای احمدی نژاد که آقای رحیم مشایی رو معاون گذاشته مشکل پیدا کرده و مهمتر از همهٔ اینها از واکنش مردم هم می‌ترسه و این چیزی که الان دائماً مطرحه که هر وقت تحلیف باشه مردم جمع خواهند شد و اونجا اعلام می‌کنند که «مجلس اونجاییست که ملت باشه» و «مهندس موسوی رئیس‌جمهور منتخب مردمه»، حسابی اونها رو به تب و تاب انداخته که هم زمان تحلیف رو مخفی می‌کنند، هم تعویق می‌اندازند؛ هنوز هم نمی‌گند قطعاً چه روزی تحلیف خواهند داشت.
به هرحال به نظر من کاری که ما داریم می‌کنیم و واکنشی که داریم نشون می‌دیم، چه روز شنبه امروز، مراسم داشته باشیم میدون ونک و البته با اون احتیاطات و جاهای جایگزین و چه نداشته باشیم، این جا داره همیشه و اخطاریست به حکومت که بدونه به این سادگی نمی‌تونه برای آقای احمدی‌نژاد تنفیذ حکم و بعد هم سوگند خوردن در مجلس بگذاره و بعد ایشون رو بخواد به عنوان رئیس‌جمهور معرفی بکنه. لذا خواهش من این است که به هوش باشید و به گوش باشید؛ اگر هم توانش هست که آکسیونی بگذاریم، همین امروز به شرطی که درگیری نباشه، هیچ ضرری نداره؛ می‌تونیم داشته باشیم و اخطار کنیم بگیم «ده دفعهٔ دیگه هم اگر لازم باشه ما از این جور مراسم خواهیم گذاشت» و حضور خودمون رو اعلام می‌کنیم.
نکتهٔ دوم این است که کمیتهٔ مادران عزادار غیر از سه پارک لاله، اندیشه و گفتگو، پارک ملت رو هم اضافه کرده؛ بنابراین هر روز از ساعت هفت تا هشت بعدازظهر، چهار پارک در تهران فعلاً اعلام شده و خواهششون این است که که در شهرستان‌ها هم به کمک مادران عزادار بیان و مراسم مشابهی از ساعت هفت تا هشت غروب در پارک‌ها باشه و با همون شرط گل و اگر هم تونستند شمع روشن کردن و به این ترتیب حضور خودشون رو اعلام کردن. این رو هم بگم که حسب معمول اگر ما جایی بتونیم مراسمی برای یکی از شهدای جنبش داشته باشیم، چون نمی‌گذارند که مراسم رسمی در مساجد و اماکن عمومی باشه، اگر بتونیم مراسمی برای شهدای جنبش داشته باشیم، هر نوع، در هر کجایی باشه، همه باید که بریم و شرکت بکنیم؛ چرا که جاییست که اتحاد و حضورمون رو نشون می‌دیم.
اما بعد از این دو خبر من بیام سر بحث اصلیمون که اسمش رو گذاشتم «ارزیابی سی روزه»؛ برای اینکه در این سی روز، جنبش نوپای ما که به دنیا اومده و داره رشد می‌کنه و بارور می‌شه، بسیار واجبه که یه نگاهی به گذشته بکنیم؛ ببینیم چه کارهایی کردیم؛ حکومت کودتا چه کارهایی کرد، ما در مقابلش چه تاکتیک‌هایی اتخاذ کردیم؛ یک ارزیابی عمومی داشته باشیم و چه راه‌های جدیدی پیش رومونه؟ چرا که همونجوری که قبلاً بحث کردیم، در این مرحله احتیاجه که جنبش، هم به لحاظ جغرافیایی توسعه پیدا کنه، هم به لحاظ سربازگیری و اقشار مختلف مردم و هم به لحاظ آکسیون‌های جدید و ابتکاری. در هر سه بعد باید جنبش بتونه رشد بکنه و بارورتر و نیرومندتر بشه.
این رو هم یادآوری بکنم که ضمن اینکه همه در حال فعالیت هستیم، ولی باید بتونیم نیرومون رو هم تقسیم کنیم و مبارزه اگر بیش از چند هفته، چند ماه طول بکشه، بتونیم که بکشیم مبارزه رو و برسونیم انشاءالله به اونجایی که کودتاچی‌ها رو بیاریم پایین و محاکمه‌شون بکنیم و رأی مردم رو پس بگیریم؛ این شعار مرحله ای جنبش رو جلو ببریم.
اما در ارزیابی، اجازه بدید که من ابتدا بگم اون سه سرفصلی که استراتژی ما بر اون بنا شده، یعنی سرفصل اول آکسیون‌هایی که یکپارچگی و مقاومت مردم رو تقویت می‌کنه؛ دائماً باید از این آکسیون‌ها داشته باشیم. تمام مردم رو هرچه بیشتر یکپارچگی و مقاومتشون رو تقویت کنیم. سرفصل دوم آکسیون‌هایی که کودتاچی‌ها رو فرسایش می‌ده، اونها رو فرسوده می‌کنه، توشون شکاف می‌اندازه. سرفصل سوم آکسیون‌هاییست که کودتاچی‌ها رو، حکومت کودتا رو فلج می‌کنه و می‌ره نهایتاً اونجایی که کشور رو حکومت‌ناپذیر می‌کنه، وای می‌ایستونه و اون وقت دستشون به عنوان تسلیم می‌ره بالا. بنابراین براساس این سه سرفصل، کارهایی رو که کردیم بررسی می‌کنیم. سرفصل اول اون آکسیون‌هاییست که یکپارچگی و مقاومت مردم رو تشدید می‌کنه و تقویت می‌کنه؛ در رأسش که همون شب اول شروع شد، الله‌اکبر گفتن روی پشت‌بوم بوده که دیشب صحبتش رو کردیم که ممکنه پایین بره، ممکنه بالا بیاد؛ ممکنه کم شه، ممکنه زیاد شه؛ ولی تداومش مهمه. ابزاریست که دستمونه و هروقت که یک مناسبتی پیدا بشه، می‌شه به سرعت قوی‌ترش کرد و وسعت پیدا کنه. همونجور هم که عرض کردم در هر محله و منطقه‌ای حتماً باید یکی دوتا خانوار که فعال‌تر هستند، وظیفهٔ خودشون بدونند، بیاند و شروع بکنند؛ برای اینکه دیگران هم تشویق بشند.
آکسیون دومی که در خدمت تقویت یکپارچگی و اتحاد ما ومقاومت بوده، حضورهای میلیونی در خیابون‌ها بوده. خوشبختانه باید گفت نسبت به مثلاً انقلاب اسلامی که در کل شاید یازده تا آکسیون بزرگ میلیونی داشت، این جنبش سبزِ موجود ما، تا همین الان پنج تا حضور میلیونی در خیابون داشته و این خیلی موفقیته. هربار که ما میلیونی در خیابون‌ها میاییم، هم قدرتمون رو به رخ می‌کشیم، هم مردم از همدیگه نیرو می‌گیرند، هم دشمن رو ضعیف میکنیم و دیدید پشت هر حضور میلیونی، اونها شروع می‌کنند به ریزش کردن؛ آدم‌های فرصت‌طلبشون شل‌تر می‌شند، میاند توی حرف‌هاشون وسط‌تر می‌شند، دفاعشون رو از کودتاچی‌ها کم‌رنگ‌تر می‌کنند و هم اینکه دنیا محکمتر پشت ما می‌ایسته و کلاهش رو به احترام برمی‌داره و می‌فهمه که با یک ملت طرفه و دنیا هم برای اینکه بخواد یک وقت به کودتاچی‌ها نزدیک شه، تجدیدنظر می‌کنه.
الان آکسیون میلیونی که پیش رومون هست، بعد از نمازجمعه هفتهٔ قبلی، آکسیون شب جمعه‌ایست که در پیشه؛ این پنجشنبه برای چهلم شهدامون که در تهران و تمام شهرها قراره که بیاییم توی خیابون و گل بگذاریم جای شهدا، به منزل شهدا ابتدا سر بزنیم. اونهایی که می‌خوان، سر خاک شهدا برند؛ ولی بعد بیاییم گل بگذاریم جاشون که حالا محل‌های دقیقش اعلام خواهد شد و بعد هم بمونیم توی خیابون‌ها و شمع روشن کنیم. اگر این آکسیون، درست و میلیونی در تهران و تمام شهرها انجام شه، مطمئن باشید که یک قدمِ محکم دیگه رفتیم جلو.
کارهای دیگه‌ای هم کردیم برای حفظ و تقویت یکپارچگی عموم و اون این بوده که سعی کردیم همه به هم سفارش بکنیم که با هرعقیده و گرایش و مرامی که داریم، می‌ایستیم، می‌گذاریم کنار عقایدمون رو الان و پشت شعار محوری یه جنبش می‌ایستیم که ابطال انتخاباته و رئیس‌جمهوریِ موسوی و پایین کشیدن کودتاچی‌ها و محاکمهٔ اونهاست. این هم خوشبختانه تا اینجا خیلی خوب انجام شده.
حالا، در این سرفصل اول یک کارهایی هم حکومت کودتا کرده که اون هم می‌مونه برای جلسهٔ بعدی که بررسی کنیم و ببینیم ما چه واکنشی در مقابلشون کردیم، چقدر موفق بودیم چقد ضعیف بودیم.
عرضم رو اینجا تموم می‌کنم؛ ادامهٔ بررسی رو می‌گذارم برای فردا و احتمالاً دو یا سه تا جلسه‌ای که ممکنه پشت هم ضبط بکنیم و فردا یا حداکثر پس‌فردا به خدمتتون ارائه بکنیم. عرضم تمومه؛ شاد و موفق و پیروز باشید. [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]

۱۳۸۸ مرداد ۲, جمعه

جمعه 2 مرداد

سلام
بامداد جمعه ۲ مرداد ۱۳۸۸، برابر با ۲۴ جولای ۲۰۰۹ میلادی
چند تا نکته رو سریع خدمتتون عرض کنم.نکتهٔ اول اینکه در مورد الله‌اکبرِ روی پشت بوم گفته‌اند که گاهی ضعیف‌تر می‌شه، گاهی قوی‌تر می‌شه؛ گاهی در بعضی محله‌ها بیشتره، گاهی در بعضی محله‌ها کمتره و این سؤال مطرح شده که چیکار باید کرد؟ من ابتدا بگم که این سنت که سی سال پیش در زمان انقلاب اسلامی هم شکل گرفت و مطرح بود، اون دوره هم گاهی شب‌ها ضعیف‌تر می شد، گاهی قوی‌تر؛ در بعضی جاها بهتر بود، در بعضی جاها ضعیف‌تر؛ این اصلاً مهم نیست! مهم این است که یک چنین امکانی برای همه باشه، یک چنین سنتی هست. وقتی که هر شب باشه، اونوقت به مناسبتی که پیش میاد، مردم ابزاری دارند که می‌تونند رأی و نظر خودشون را با الله‌اکبر گفتنِ اون شب در پشت بوم اعلام بکنند. مثلاً اگر تحلیف برای آقای احمدی‌نژاد در پیشه، اون شبش همه این ابزار رو دارند؛ بنابراین می‌تونند مخالفت خودشون رو راحت سر پشت بوم با الله‌اکبر ابراز بکنند.
اما اینکه چطور می‌شه بهترش کرد، ارتباط گرفت؟ احتیاج به کمیتهٔ خاص و کار خاصی نداره. تجربه و مطالعه نشون داده که در هر محله‌ای، هر منطقه‌ای، یک یا دو تا خانوار به خصوص بچه‌های جوانی که مسائل رو دقیق‌تر دنبال می‌کنند اگر خودشون رو ملزم بدونند که پنج دقیقه به ده برند شروع کنند به الله‌اکبر گفتن، خانواده‌های دیگه که یا حالا یادشون رفته یا سرگرمند یا ممکنه یه خورده خوابشون میاد یا هرچیز دیگه تشویق می‌شند و میاند و به سرعت گسترش پیدا می‌کنه. بنابراین نکته راجع به الله‌اکبر دوچیز است: یکی اینکه سنت خوبیست که میشه نگهش داشت؛ باید نگهش داشت هرشب ازهمون ده تا ده و نیم حالا یک ربعش، بیست دقیقه‌ش هم باشه کافیه سر بزنگاه‌ها خیلی به درد می‌خوره، برای ابراز نظر ملت؛ دوم اینکه برای تداوم و حفظش بهتره در هر کوچه و هر محله، یک یا دو خانواری باشند که به طور جد دنبالش بکنند، دیگران رو تشویق می‌کنند که بیاند و تجربه نشون داده با این روش به سرعت گسترش پیدا می‌کنه. البته بعضی‌ها پرسیدند که «اگه ما یه وقت چیز دیگه هم قاطیش بگیم، شعاری بدیم یا بوقی بزنیم، کاری بکنیم، اشکالی نداره؟» به نظر من نه! مهم این است که شما حضورتون رو روی پشت بوم ابراز می‌کنید؛ چند تا الله‌اکبر هم که می‌گید این تأکید رو دارید که خدا بزرگ‌تر از هر مستبد و دیکتاتوریست. حالا دیگه باقیش هر چیز دیگه‌ای هم بخواهید بگید، طبیعیست که به سلیقه و روش خودتون بستگی داره.
مطلب دیگه اینکه این ایمیل makhmalbafsazegara@gmail.com اعلام شده برای گرفتن آدرس شهدا و مفقودین که اگر اسم، اسم پدر، محل شهادت، زمان شهادت یا زمان مفقود شدن یاجایی که اون شهید به خاک سپرده شده، به اضافهٔ آدرس منزل اون شهید یا مفقود؛ اینها اطلاعاتیست که مورد نیازه. برای اینکه فرض کنید پنجشنبهٔ آینده که مردم می‌خوان توی خیابون‌ها برند، گل بزارند جای شهادت شهدا، دم منزل اونها برند و دلجویی بکنند، سرسلامتی بدند، این اطلاعات مورد نیازه. من خواهشم این است که اطلاعات تکراری که توی اینترنت هستش، دوباره برای این ایمیل نفرستید؛ برای اینکه اونها رو خود ما هم از توی اینترنت می‌تونیم ببینیم. بلکه دوست، آشنا یا نزدیکانی از این خانواده‌های عزیز، اگر زحمت بکشند و این اطلاعات رو دقیق بدند، اون به درد می‌خوره و مطمئن هم باشند که هیچ مشکلی هم برای اون خانوادهٔ محترم شهید یا مفقود به لحاظ امنیتی نیست؛ برای اینکه خیلی ساده شما دارید اسم و فامیل و مشخصات و آدرس رو می‌دید، کسی هم نمی‌تونه کاری بکنه.
نکتهٔ دیگه اینکه راجع به مراسم تحلیف که از ترس ملت تا به حال چند بار عقب انداختند و مخفی هم می‌کنند چه روزیه؟ آخرین اطلاعی که به دست اومده این است که گویا می‌خواهند شنبه ۳ مرداد، یعنی فردا این مراسم رو داشته باشند که قاعدتاً آقای احمدی‌نژاد باید بره پیش آقای خامنه‌ای، ایشون حکم رو بهش تنفیذ بکنه حکم قلابی رئیس‌جمهوری رو و بعد هم ایشون بره مجلس و سوگند قلابی رئیس‌جمهوری رو قسم حضرت عباس رو بخونه؛ در حالی که دم خروسِ تقلب توی انتخابات بیرونه و این می‌شه تحلیفشون. تحلیف چه فردا باشه، چه هر روز دیگه‌ای؛ واجبه که ما حداقل در یکی از نقاط شهر تهران اگر شهرهای دیگه هم باشه خوبه ولی تهران واجب‌تره، الان هم تقریباً توافق شده میدون ونک ما جمع بشیم، مثلاً ساعت پنج بعدازظهر یا یک ساعتی که مطمئنیم تحلیف در مجلس در اون ساعته بعدازظهر یا صبح اونجا جمع بشیم و دو تا جمله‌ست که واجبه بگیم: یکی اینکه آنچنان که دکتر مصدق می‌گفت، «مجلس اونجاییست که ملت باشه»؛ لذا اعلام بکنیم اینجا که ملت جمع شده، مجلس مردمه، مجلس واقعیه! دوم اینکه رئیس‌جمهور منتخب ملت آقای موسویه و ملت او رو به رئیس‌جمهوری قبول داره؛ نه کسی که از یک تقلب آشکار با یک اقلیت کاملاً کوچیک، خودش رو رئیس‌جمهور می‌دونه. حالا بیشتر از این دوجمله، جمعیت هر شعار و هر چیز دیگه‌ای بخواد، دیگه خودشون می‌دونند.
این رو هم بگم اگر به دلیل تحلیفی که اونها می‌خواستند برگزار کنند، روز شنبه ساعت پنج بعدازظهر در میدون ونک اجتماع بود، اونوقت اگر دیدید که در اشغال نیروهای نظامی و امنیتیه و امکان درگیری داره، می‌تواند میدون ولیعصر و میدون هفت تیر دو تا نقطهٔ آلترناتیو و جایگزین ما باشه؛ اگر اون دو نقطه هم در اشغاله، بچه‌هایی باید برند به این طرفی‌ها کسایی که ونک اند خبر بدند که اگر اون ها هم در اشغاله اونوقت جای چهارمی که اون نزدیکیست و دیگه حالا از دوربین صلاح نیست من بگم از این رسانه، سعی شده خیلی بچه‌ها به گوششون برسه، باید اون جای چهارمی رو انتخاب کرد که درگیری نباشه چون همونجوری که دیشب هم عرض کردم، اصل بر این است که ما کار صلح‌آمیز بدون خشونت بکنیم و بچه‌های جنبشِ سبز، سالم باشند و حتی‌المقدور نه زخمی بشند، نه کتک بخورند، نه دستگیر بشند و نه اینکه خدای نکرده کشته بشند؛ اصل بر حفظ نیروهامونه. بنابراین اگر تحلیفی هم بود شنبه یا هر روز دیگه، باید ما در مقابلش تحلیف خودمون رو داشته باشیم؛ مهم نیست آقای مهندس موسوی باشه یا نباشه؛ مهم این است که ملت جمع می‌شه و می‌گه «مجلس اینجاییست که من هستم، رئیس‌جمهور منتخب ما هم آقای مهندس موسویه و او رو به رئیس‌جمهوری می‌شناسیم.»
مطلب دیگه اینکه در شهرستان‌ها به کرات مطرح می‌شه که ما به شهرستان‌ها خبررسانی نداریم و مشکل در شهرستان‌ها این است که اساساً خبردار نمی‌شند که چه اتفاقی ممکنه بیفته یا چه اتفاقی قرار است بیفته. من باز هم تأکید می‌کنم که بهترین راه حل این است که بتونیم از تهران یا شهرهای بزرگ، خیلی ساده بچه‌های فعال با دوستانی که در شهرستان‌ها دارند، با یک تلفن ساده می‌شه مطلعشون کنند از یک تلفن امنی یا اگر یک کسی درشهرستان اینترنت داره از روی اینترنت؛ مثلاً با Gmail که خیلی امنه، به خصوص وقتی که اون security (ایمنیش) رو فعال بکنید(*)، میشه مطلع کرد و هیچ کس نمی‌تونه بازش کنه یا skype رو که دانلود بکنید، فوق‌العاده امنه، از روش حرف بزنید هیچ کس نمی‌تونه بین راه بازش بکنه. مثلاً از حالا می‌تونید خبررسانی بکنید که پنجشنبهٔ آینده قراره به مناسبت چهلم شهدا شمع روشن بکنیم و گل در جای شهید شدنشون بگذاریم؛ در شهرستان‌ها هم داره سعی می‌شه که مسیرهای اونجا معلوم بشه و بهشون اطلاع رسانی بشه.
من نکتهٔ آخری رو هم بگم: جنگ روانی که حکومت با ما داره می‌کنه این است که در خارج، سعی می‌کنه به این رادیو تلویزیون‌ها و رسانه‌های بین‌المللی بگه که این فیلم‌هایی که می‌رسه، ماله قبله یا مال یک کشوره دیگه‌ست؛ ایجاد شبهه بکنه. راه مقابله‌ش این است که شما وقتی شاتی دارید می‌گیرید به‌خصوص اگر جای امنی ایستادید، بالکنی، پنجرهٔ خونه‌ای حتماً یک شات از روی روزنامهٔ اون روز هم بگیرید، بعد دوربین رو بچرخونید محل جمعیت؛ اگر هم بیرون هستید، در محل درگیری هستید، بعداً که جای امنی برسید، دوباره می‌تونید روشن کنید و ادامه‌ش یک شات از روی یک روزنامه بگیرید که زمان اونجا می‌افته. عرضم تمومه؛ تا فردای دیگر، شاد و پیروز باشید. [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]

۱۳۸۸ مرداد ۱, پنجشنبه

پنجشنبه 1 مرداد 1388

سلام
پنجشنبه ۱ مرداد ۱۳۸۸ (یا به تلفظ درست، امرداد ۱۳۸۸) برابر با ۲۳ جولای ۲۰۰۹ میلادی

اگر خاطرتون باشه، این بحث رو کردیم که اون فهم اصلی و محوری کودتاچی‌ها از اینکه استراتژیشون آیا موفق هست یا نیست این است که تظاهرات بزرگ و میلیونی برگزار نشه و ریزش بکنه. برای اینکه این کار رو، استراتژی خودشون رو بتونند پیش ببرند، کار اولشون کشتار، ایجاد رعب و وحشت و گرد مرگ پاشیدن بود که با تاکتیک‌هایی که جنبش اتخاذ کرد شکست خورد. الان استراتژی محوریشون این است که فعالین رو دستگیر بکنند و درواقع جنبش رو سازمان‌ناپذیر کنند. فعالین رو در هر رده شناسایی بکنند و به این ترتیب به خیال خودشون امکان سازمان‌دهی رو و به حرکت درآوردن رو از جنبش سلب بکنند.
با این تحلیل ما چند تا نکته است که باید در دستور کارمون باشه: اول اینکه هر عضو فعال جنبش که می‌تونه در محل، کمیتهٔ شعارنویسی راه بیاندازه؛ می‌تونه کمک بکنه، توجیه بکنه خانواده‌ها الله‌الکبر بگند؛ می‌تونه توی خیابون‌ها حرکت بکنه؛ می‌تونه با کامپیوتر کار بکنه، اخبار رد و بدل کنه؛ حتی می‌تونه کمک بکنه به اینکه پاره‌ای سایت‌های حکومت رو دستکاری بکنه، پایین بیاره. به هر حال کسانی که کادر جنبش هستند، با توجه به استراتژی دشمن بسیار بسیار بهشون واجبه که بیش از گذشته خودشون رو محافظت بکنند. بنابراین وقتی که ما می‌ریم داخل تظاهرات، مثلاً همین تظاهرات ۳۰ تیر، الان که ما می‌گذاریم اینجا تحلیلش می‌کنیم، چند تا نکته‌ست که حتماً باید رعایت کرد.
بهترین کار این است که وقتی که میلیونی نیستیم، (مثل نمازجمعه یا مثل پنجشنبهٔ آینده بزردگداشت شهدا ۸ امرداد) وقتی که میلیونی نیستیم و تظاهراتمون کوچیک‌تره، باید که در چند نقطه بریم؛ چون وقتی که میلیونی هستیم اونها امکان برخورد با ما ندارند؛ همینی که «نترسید، ما همه باهم هستیم». ولی وقتی تعدادمون کمتره، چند هزار تا هستیم، اونوقت اونها وقتی لشکر بکشند، می‌تونند ما رو صدمه بزنند. شاید در همین ۳۰ تیر اگر همزمان با میدون هفت تیر، میدون ولیعصر و میدون امام حسین هم در تهران به عنوان محل تجمع اعلام شده بود و وقتی نیروهای سنگین کودتاچی‌ها در میدون هفت تیر بود، بلافاصله نیروهامون تقسیم می‌شدند، درگیر نمی‌شدند، می‌رفتند به دو میدون دیگه، مطمئن باشید که اونها امکان جابجایی سریع رو نداشتند؛ خسته‌اند، توی ترافیک نمی‌تونند به این سرعت جابجا شند و موضع بگیرند و همهٔ امکاناتشون رو مهیا بکنند. بنابراین ما می‌تونستیم بدون تلفات، بدون دستگیری، تظاهراتمون رو هم برگزار بکنیم، شعارهامون رو هم بدیم.
بنابراین نکتهٔ اول اینکه تظاهرات توی خیابون کماکان مهم‌ترین آکسیون ما برای فرسایش کودتاچی‌هاست؛ ولی حتماً و حتماً باید در چند نقطه هم‌زمان باشه؛ در صورت لزوم برق‌آسا باشه و اجازه ندید که درگیر بشیم و دستگیر بشیم. اصلاً این فکر رو نکنیم که ما می‌ریم، نمی‌ترسیم، شعار می‌دیم، اگر بذاریم بریم یک جای دیگه فرار محسوب می‌شه؛ اصلاً! این تاکتیکه، اجداد ما هم، اشکانیان همین کارها رو می‌کردند. ما اساساً روش کارمون این است که تجمع می‌کنیم، شعارمونم می‌دیم، ولی بخواد درگیری بشه حرکت می‌کنیم، جابجا می‌شیم، نمی‌گذاریم که به ما برسند، دستگیرمون بکنند. می‌ریم جای دیگه‌ای کارمون رو انجام می‌دیم.
همون‌جوری که قبلاً هم صحبت کردیم، حتی روزانه گروه‌هایی می‌تونند از مترو استفاده کنند، در سطح شهر با سرعت از زیر زمین جابجا بشند و از یک صبح تا ظهر در ده نقطهٔ شهر تظاهرات بگذارند که کودتاچی‌ها بهشون نرسند. بنابراین نکتهٔ اول اینکه به هیچ وجه کار خوبی نیست که فکر کنیم می‌ریم دعوا می‌کنیم، درگیر می‌شیم، بعد هم دستگیر بشیم؛ برای اینکه آب به آسیاب استراتژی کودتاچی‌ها ریختیم که می‌خوان فعالین ما رو بگیرند و جنبش رو زمین‌گیر کنند.
نکتهٔ دوم این است که پوشوندن صورت کار بدی نیست، کار خوبی هم هست. دلیل نداره که بیخودی شناخته بشیم؛ لذا استفاده از همین ماسک‌های کاغذی، یه دونه سرکه زدش هم توی جیبمون باشه که اگر اشک‌آور زدند اون رو هم استفاده بکنیم، این کمک می‌کنه به اینکه کمتر ما رو بشناسند. سوم اینکه در مورد عکس و فیلم که از واجبات کار ماست، دیشب هم صحبت شد که اونها، آدم‌هایی که صورتشون رو می‌پوشونند، از ما عکس می‌خوان بگیرند یا روشنه که با کودتاچی‌ها بالای پل وایستادند، پلیس هم مراقبشونه، دارند عکس می‌گیرند؛ بهتره ما هم از اونها عکس و فیلم بگیریم و ولو شناسایی هم نشند، [نشون دادنِ] خود این تاکتیک اونها مهمه. بهترین کار این است که هرجایی که تجمع و تظاهرات داریم، یکی دونفر مسئول شند، قبل از اون برند یک جای مناسبی دور از صحنهٔ درگیری، بالای یک ساختمونی، از پنجرهٔ یک دفتری، یک جایی رو انتخاب کنند و از اون زاویه بدون اینکه در خطر قرار بگیرند، با خیال راحت از حرکت‌های کودتاچی ها، اون دوربین به دست‌هاشون، جابجاییشون، عکس و فیلم بگیرند و از تظاهرکنندگان هم همینجور؛ برای اینکه نشون می‌ده که اونها چجوری حرکت می‌کنند، تاکتیک‌هاشون چیه و آدم‌هاشون هم شناسایی می‌شه.
نکتهٔ دیگه اینکه سؤال کردند «پنجشنبه‌ها که ما قراره تظاهرات به سبک ایرانی بکنیم، بیاییم توی خیابون، پنج بعدازظهر گرمه! دیرتر بیاییم؟» اصلاً مهم نیست! حرف این است که بدونیم پنجشنبه‌ها (شب جمعه هم هست، شب تعطیلی هم هست) از عصر، از غروب (حالا پنج گرمه، شش تا هشت نه شب) خونه نمونیم؛ در هرکجای تهران و به خصوص شهرستان‌ها؛ شهرستان‌ها الان می‌تونند کمک بزرگی به جنبش باشند؛ بیاییم بیرون از خونه، بستنی بخوریم، نوشابه بخوریم، راه بریم، پارک بریم، سینما بریم، ولی بیایید بیرون از خونه که حضور مردم در خیابون‌ها باشه، خرید برید بکنید، هر جا هم که امکان داشت دو تا بوق ساده، دوتا V نشون دادن، ده نفر باهم که می‌شند یک تظاهرات، یک شعار، پراکنده شدن. مطمئن باشید وقتی در سطح شهر پخش باشید، در سطح کشور پخش باشید، امکان اینکه سرکوب هم بکنند ندارند.
اما خاصیتش این است که هم به هم روحیه می‌دیم، هم دو تا عکس و فیلمی که تهیه می‌شه جنبش رو نشون می‌ده که در حرکته، هم مهم‌تر از همهٔ اینها نیروهای اونها رو زمین‌گیر می‌کنه؛ به‌خصوص وقتی که در سطح شهرستان‌ها هم باشه و ناچارند که آماده‌باش باشند؛ اون فوق‌العادهٔ صدوپنجاه هزار تومنی هم که می‌دند به نیروها برای ده روز فوق‌العادهٔ جنگی، یک میلیون و پونصد هزار تومن هم لابد ناچار می‌شند از جیبشون بدند؛ شب تعطیلی هم اونها خونه‌شون نمی‌رند و [کودتاچی‌ها] توان مالیشون هم تحلیل می‌ره، شاید اونها [نیروهاشون] هم به یک نون و نوایی برسند. ولی مهمش این است که این سرزندگی و این حضور توی خیابون‌ها، حرکت رو مداوم می کنه و همون‌جور که عرض کردم، بیش از پیش اونها رو فرسوده می‌کنه؛ آنچنان که همین الان هم مقدار زیادی فرسایش پیدا کردند.
نکتهٔ دیگه این است که بچه‌های هواپیمایی یک توضیحی به ما دادند؛ گفتند که گویا به گوششون رسیده بود، ازشون سؤال کرده بودند، گفته بودند مطمئن باشید ما هرگز خرابکاری نمی‌کنیم، ما فقط روش‌ها رو کند می‌کنیم، سؤال ایجاد می‌کنیم که ناچار بشند دوباره بررسی کنند و به این ترتیب تأخیر می‌اندازیم. لذا هر خرابی در هواپیما یا خدای‌نکرده سقوطی اتفاق بیفته، نقص فنی از ما نیست؛ این همین بدبختیست و بی‌عرضگیِ مدیریت‌هاییست که خودشون دارند؛ بنابراین به ما ربطی نداره.
نکتهٔ آخری من این است که الله‌اکبر گفتن توی محله‌ها، یک بحثی شده که حالا احتمالاً امشب نمی‌رسیم، من فردا شب صحبت می‌کنم. فقط یک تصحیحی هم از اطلاع قبلی بکنم که در برنامهٔ VOA هم تصحیح کردم و اون این است که کمیتهٔ‌مادرهای داغدار در تهران، فعلاً سه تا پارک لاله، گفتگو و اندیشه رو انتخاب کردند؛ هستند تا پارک‌های بیشتری اعلام بشه و خواهششون این است که در شهرستان‌ها هم این کار رو بکنند.
تا فردای دیگه، شاد و موفق و پیروز باشید. به امید پیروزی! [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]

چهارشنبه 31 تیر

سلام
بامداد چهارشنبه ۳۱ تیرماه ۱۳۸۸ و ۲۲ جولای سال ۲۰۰۹ میلادی.
من قبل از اینکه به بحث تظاهرات دیروز، روز ۳۰ تیرماه و نقاط مثبت و منفیش بپردازم، چندتا سؤال رو خیلی سریع جواب بدم. سؤال اول که برای من نوشتند این است که «گاهی در تظاهرات ما یک بسیجی رو، یک لباس شخصی رو دستگیر می‌کنیم، می‌تونیم بگیریمشون و بچه‌های جنبش سبز اینها رو می‌گیرند، چیکار کنیم باهاشون؟» بلافاصله باید مدارک شناساییشون، همهٔ اطلاعاتی رو که باهاشون هست رو بگیرید که بعداً بشه منتشر بکنید، کارتشون، هویتشون و اگر اسلحه‌ای دارند، اگر بیسیم دارند، بیسیمشون رو می‌شه گرفت، به مکالمات اونها گوش کرد و گذاشت روی اینترنت، آنچنان که قبلاً گذاشتند؛ بقیه هم مطلع می‌شند اینها به همدیگه چی می‌گند و اگر اسلحه هم دارند، اگر فرصت هست همون جلوی روشون می‌شه اسلحه رو باز کرد، خرابش کرد و بهشون نشون داد که اونها ما رو با اسلحه می‌کشند ولی ما با اسلحه اونها رو نمی‌کشیم؛ یا اگر هم ازشون می‌گیرند از بین ببرند که بهشون هم اعلام شه که کسی با اسلحه دیگری رو نمی‌کشه؛ اگر هم امکانش نیست که هیچ‌چی. مهم این است که اطلاعاتش و هویتش گرفته بشه، بعد هم رهاش کنیم بره و بهش هم نشون بدید که جنبش مسالمت‌آمیز و صلح‌جویانهٔ ملت ایران اهل خشونت‌ورزی و آدم‌کشی نیست و اونها هم باید تجدیدنظر کنند. سؤال دوم، برای من نوشته بودند که (درواقع سؤال نیست اخباره) از بچه‌های هواپیمایی نوشته بودند ما با کمیته‌هایی که داریم، اعتصاب به سبک ایتالیایی رو در پاره‌ای بخش‌ها شکل دادیم. بنابراین ممکن است که هواپیماها تأخیر پیدا بکنند و به دلیل (ظاهراً یا واقعاً) نقص فنی یا به موقع نرسیدن امکانات و طول کشیدن پراسیجرها (procedures) و روش‌هایی که دارند. از من خواستند که پیشاپیش به ملت بگیم، شما هم به دیگران بگید که اگر هواپیماهایی تأخیر داشت، احتمال زیاد بدند که بچه‌های جنبش سبز این کار رو کردند و دارند از ملت پیشاپیش عذرخواهی می‌کنند؛ ولی بدونید که اگر به سبک ایتالیایی تأخیرها و کندی‌هایی در کار هواپیما پیدا می‌شه، این در خدمت اهداف کلان جنبشه. سؤال دیگه این است که «فصل فوتبال داره شروع می‌شه، آیا توی استادیوم بریم؟» حتما،ً این اون اصل کلیه که هرجا تجمعی هست، قانونیه، به خصوص اگر اونها هم هستند (حالا فوتبال که بچه‌های این طرف بیشتر هم هستند) می‌ریم، زمین فوتبال هم سبزه بنابراین می‌تونیم بریم استادیوم رو سبز بکنیم و این باعث خواهد شد که لیگ فوتبال، یک جای مناسبی برای ما می‌شه که تجمع قانونی و بزرگی داریم که هر هفته، هر روز در مسابقات لیگ در تمام شهرها می‌تونیم حضور داشته باشیم؛ دوربین تلویزیون هم هست و شعارهای سبز جنبش رو، پرچم‌های سبز جنبش رو می‌تونیم نشون بدیم؛ کاغذ سبز می‌تونیم آماده کرده باشیم، از روی سکوها خورده‌کاغذ بریزیم که قشنگ روی هوا چرخ بخوره همه ببینند و هر ابتکار دیگه‌ای که خودتون بهتر از من می‌دونید. برای اینکه حضور جنبش سبز رو نشون بدید گاهی هم می‌شه V نشون داد و امثالهم. اما میام سر سؤال اینکه پنجشنبه‌ها که قرار بود تظاهرات به سبک ایرانی باشه، ساعت پنج همه از خونه بیاند بیرون، فقط مهم این است که در خونه نمونند. در تهران و سایر شهرستان‌ها به خصوص پنج بعدازظهر پنجشنبه بیاند بیرون، قدم بزنند، راه برند، بستنی بخورند، سینما برند، پارک برند؛ اما هرجا هم که جمعیتی بود، امکان داشت، شعاری به نفع جنبش بدند، ماشینی اگر می‌تونه بوق بزنه، V نشون بده، جوان‌ها دسته می‌شند شعاری بدند، فیلم بگیرند، عکس بگیرند؛ وقتی پخش باشند در همه جا، هیچکس هم کاریشون نمی‌تونه بکنه و همه همدیگه رو می‌بینند. سؤال شده بود که «آیا این کار رو ادامه بدیم؟» به نظر من حتماً بهتره بکنیم. این کار بی‌ضرریست، کار خوبیست که هر پنجشنبه می‌شه تکرار کرد، ضمن اینکه یک حضور گسترده هم هست. اصولاً توی خونه نموندن و بیرون اومدن خودش نیروی مردم رو اضافه می‌کنه. وقتی هم به‌خصوص به همدیگه اسم شب جنبش رو که V هستش یا رنگ سبز هستش یا دوتا شعار جنبش هست بدند، همه از همدیگه نیرو می‌گیرند. همینجا هم بگم در گروه‌های مختلف داره به تدریج مطرح می‌شه، فکر هم می‌کنم که به نتیجه برسه؛ از حالا بدونیم این پنجشنبه نه، پنجشنبهٔ آینده، هشتم مردادماه، چهلم ندا و سایر شهدای جنبشه که در سی خرداد شهید شدند؛ بزرگداشت شهدای جنبش در همهٔ روزهاست و بچه‌ها از زوایای مختلف برنامه‌هایی رو دارند پیشنهاد می‌کنند که شاه‌بیتش اومدن توی خیابونه، همون ساعت پنج؛ گل گذاشتن در محل شهادت شهداست؛ (پاره‌ای کسایی که می‌خوان) به بهشت‌زهرا رفتنه، به خونهٔ شهدا رفتنه و شاه‌بیتش هم این است که وقتی هوا تاریک می‌شه، همه شمع روشن بکنند؛ در خیابون‌های اصلی حداقل یک شمع، ممکنه چندین شمع روشن بکنند و سراسر شهرهای ایران رو با شمع نورباران بکنند و درواقع شام‌غریبان شهدا. حالا من دارم تفصیلش رو دنبال می‌کنم، وقتی خبرهاش بزرگ‌تر و پخته‌تر بشه، طبیعتاً بیشتر به اطلاع خواهد رسید. از حالا فقط خواستم گفته باشم که این پنجشنبه، همون تظاهرات به سبک ایرانیمون رو می‌تونیم در همه جا داشته باشیم؛ اما از حالا بدونیم که احتمالاً پنجشنبهٔ بعدی یک همچون برنامهٔ بزرگداشت شهدای جنبش رو خواهیم داشت. اما بیام سر تظاهرات دیروز ۳۰ تیر که پاره‌ای سؤالات روی اون هست و برای اینکه من توضیح بدم، یکی دو تا نکتهٔ کوچیک رو بگم. دیروز دیده شد که آدم‌هایی رو گذاشتند که از روی پل عابر پیاده، عکس یا فیلم از بچه‌ها می‌گیرند؛ اولین کار و مهم‌ترین کار این است که ما هم یک گوشه‌هایی رو انتخاب کرده باشیم، به‌خصوص از اونها که فیلم می‌گیرند فیلم بگیریم، ولو صورتشون رو پوشوندند فیلم بگیریم و این فیلم‌ها رو بگذاریم روی اینترنت؛ بالاخره قابل شناسایی می‌شند. چون اینهایی که فیلم می‌گیرند عناصر اطلاعاتی و اطلاع‌رسونی هستند که خیلی واجبه که شناخته بشند. بنابراین اگر دیدید یک کسایی دارند فیلم می‌گیرند، عکس می‌گیرند، بدون اینکه در خطر بیفتید حتماً ازشون فیلم و عکس بگیرید، ولو صورتشون رو هم پوشوندند. خود نفس این کارشون دیدنیه و روی اینترنت قرار بگیره و به اطلاع همه برسه، باعث خواهد شد که اونها هم حساب کار خودشون رو می‌کنند. اما سؤال این بود که «چرا کودتاچی‌ها در میدون هفت تیر خشونت ظاهراً بیشتری کردند، سعی کردند قدرت‌نمایی بکنند و چر اصلاً فیلم می‌گیرند و این کارها رو می‌کنند؟» ببینید استراتژی محوری کودتاچی‌ها این است که اول فکر کردند اگر آقای خامنه‌ای بیاد انگشتش رو در نمازجمعه تکون بده و تهدید بکنه، همه می‌نشینند سرجاشون و بعد هم شنبهٔ خونین، شنبهٔ ۳۰ خرداد، فکر کردند اگر بکشند، خون بچه‌ها روی کف خیابون، آسفالت داغ خیابون بریزند، مردم می‌ترسند، می‌نشینند خونه‌شون. این رو امتحان کردند، تأثیری نکرد! نه فقط مردم ننشستند خونه‌شون، بلکه فعال‌تر اومدند میدون. الان تصورشون، استراتژی محوریشون این است که فعالین رو دستگیر بکنند، هرچه بیشتر بگیرند؛ جنبش سازمان‌ناپذیر می‌شه و می‌تونند که به این ترتیب از تعداد تظاهرکننده‌ها کم بکنند. ما باید کار برعکس رو بکنیم، یعنی استراتژی ما باید نشون بده که هر حلقهٔ زنجیر رو که می‌گیرند، ده تا حلقهٔ زنجیر دیگه فعال می‌شه و تظاهرات بزرگ‌تر و متعددتر و متنوع‌تر اتفاق میفته. این اون چیزیست که اونها رو وادار به تجدیدنظر می‌کنه و می‌فهمند که اصلِ اشکالِ کارشون، خود کودتا کردن، خود بی‌لیاقتی و خود حرف‌های آقای خامنه‌ای و احمدی‌نژاده که بیش از همه مردم رو عصبانی می‌کنه و میاره توی خیابون. بنابراین یک سری تاکتیک‌ها در خنثی کردن این استراتژی محوری اونها (که شناسایی فعالین و دستگیری هست) و کار متقابل ماست که می‌مونه برای جلسه‌های بعدی که بهش می‌پردازیم و توضیح می‌دیم.تا فردای دیگه شاد و پیروز و موفق باشید. به امید فردایی روشن [انگشتانشون رو به شکل V گرفتند]